تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

حدیث موضوعی
  • خانه
  • تماس  
  • ورود 
  • حدیث موضوعی

پرسش های مذهبی كودكان

15 مهر 1393 توسط صانعي

پرسش های مذهبی كودكان

سؤالات مذهبی كودك عجیب است . پرسش های او حاكی از روح كنجكاوی اوست . او می خواهد از آنچه كه نمی داند سر در آورد و دریابد كه جهان مذهب و ماوراءالطبیعه چیست . چه بسیارند شك ها و تردیدها و یا علامت های ابهامی كه در ذهن كودك قرار دارند و او می خواهد آنها را برای خود روشن كند . و البته اگر مربی روشن و آگاهی در مسیرش قرار گیرد آینده خوبی را برای او می توان پیش بینی كرد .

سؤالات كودك بسیار و تناسب رشد و فهم و درك كودك هم بهتناسب سن متفاوت است. برای نمونه ذیلاً به مواردی از آنها اشاره می كنیم تا والدین و مربیان برای پاسخ آنها آمادگی پیدا كنند:

1- در شش سال اول : در این سن نوع پرسش ها حتی با آنچه كه در سنین هفت سالگی است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشیاء سئوال می كند ، می گوید من از كجا آمده ام ؟ این اسباب بازی را چه كسی تهیه كرده ؟ حسین كجا رفت و چرا ؟ آسمان را كه درست كرده ؟ چرا؟ فلانیمرد ؟ كجا رفت ؟ ….

همانگونه كه ملاحظه می كنید مبنای پرسش ها روی مبدأ و معاد است . می خواهد ببیند منشاء یك امر چیست ؟ و فرجام آن چه می باشد ؟ و این امر همان مسئله ای است كه ما معتقدیم ریشه فطری و نهادی در افراد دارد .

2- در سنین هفت تا ده: از سنینهفت به بعد تفكر منطقی در كودك رشد می كند و بدین نظر سؤالات او عمیق تر و ریشه دارتر است. پرسش هایی كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم بهسادگی اقناع نمی شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودی غنی تر قاطع تر و مستدل تر باشند .

نوع سؤالات آنها از این قبیل است كه مثلاً چرا خدا را نمی بینیم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چیست ؟ اگر خدا مثل ابر یا نور خورشید نیست پس چه می تواند باشد ؟ خدا اگر ما را دوست دارد چرا به جهنم می برد ؟ آدم چطور در قیامت زنده می شود ؟ آیا در قیامت باز هم ما خانه داریم ؟ چرا نمی توانیم خدا را ببینیم ؟ آیا این كار در قیامت امكان پذیر است ؟ چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟ …

3- در سنین نوجوانی : بدیهی است كه در دوران نوجوانی رشد فكری و عقلی نوجوانان در وضع بهتری است . آگاهی و جهان بینی آنها نسبتاً وسیع تر و طبعاً سؤالاتشان در این رابطه پخته تر و ریشه دارتر است .

آنچه كه ذكرش ضروری است این است كهمبانی اعتقادی د ر طول مدت دوران قبل از نوجوانی باید در ذهنكودك جای خود را باز كرده باشد . پاسخ هایی كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگی می دهیم در تشكیل این مبانی نقش فوق العاده ای دارد ، ضمن این كه والدین كودك در ادای حقوق او ناگزیرند تادر اینسن لااقل دوره ای مختصر از اصول اعتقادی و راه و رسم عملی دینداری را به او بیاموزند .

فراموش نخواهیم كرد كه در سنین نوجوانی سه مسئله در رابطه با مذهب برای فرزندان ما مطرح اند :

1- پیدایش و ظهور حس مذهبی و علاقهمندی به مذهب و تعالیم آن ،آن چنان كه او را دلباخته به مذهب می كند .

2- پیدایش تردید در او راجع به آنچه كه آموخته است و اینك مطلقاً در پی تجدید نظر است تا صحبت آن را مورد تأیید قرار دهد .

3- پیدایش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشی از همان تردیدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً بهعلت غرور و خودخواهی حاضر نیست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدین و مربیان باید بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بهسؤالات او پاسخ گویند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .


معنی مذهبی بودن از نظر كودك

بههر حال كودكان ما بر اساس فطرت سلیم خود و در اقناع روح كنجكاو خویش به رفتاری مذهبی می پردازند . صورت عقلی گرفتن رفتار مذهبیكودك از حدودهفت سالگی است كه شكل می گیرد و می تواند مطالبی را بفهمد و از آن سر در آورد . قبل از این سنین اغلب جنبه احساسی و نشان دادن همراهی و همگامی با والدین و دیگران را دارد .

 

حالات مذهبی كودك

شاید این سخن بسیار عجیب بهنظر آید كه بگوییم طفل ما گاهی دارای حالات مذهبی است ،این امری است كه واقعیت دارد . ادای این حالات قبل از چهارسالگیممكن است صورت تقلیدی داشته باشد ولی از حدود سنین هفت به بعد بیش یا كم صورت مستقلی پیدا خواهد كرد .

او در میان جمع و حتی در تنهائی كلماتی را كه بهطور شكسته و بسته یاد گرفته زمزمه خواهد كرد . در مواردی با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن می كند . روی به قبله می ایستد و اصرار دارد كه بد نایستدو از میزان منحرف نشود ، در حالی كه در چهار سالگی مادرش روی به قبله می ایستاد و او روی به مادر .

در سنین قبل از هفت اعمال مذهبی انجام می شود ولی اغلب دارای جنبه احساسی و عاطفی و برای خوشامد پدر و مادر است ولی بعد از این سنین عبارات او رنگ و روی عقلانی می گیرند ، آن چنان كه گاهی عمل خطایی را انجام می دهد و پشیمان می شود و در این پشیمانی است كه جداً توجه می كند و حتی ممكن است گریه و ناله كند و اشك بریزد .

او در سن و موقعیتی نیست كه بگوییم مناجاتی دارد و حالیو برای گناه خود احساس شرمندگی در پیش دارد. می توانیم بگوییم این امر از حدودنه سالگی در كودكان دیده می شود. اگر دریابند كه عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پی دارد برای آن نگران می شوند و اشك می ریزند و توبه آنها بسی صادقانه تر از توبه دیگران است .


رفتار وارونه

بهعلت محدودیت در درك و فهم و عدم آگاهی از ابعاد مباحث دینی در مواردی ممكن است رفتار مذهبی وارونه ای از او دیده شود مثلاً از جایی چیزی بدزدد و آن را به فقیری دهد تا از این طریق مستحق بهشت گردد !! گاهی ممكن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدین گونه كه مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهین كند و جسارت نماید و دقایقی بعد با حالی و دعایی از خداوند طلب بخشش كرده و از او بخواهد كه پدر و مادرش به بهشت بروند .

برای كودكان این منطق بهصورت خوبی جا افتاده است كه اشكالی ندارد الان دروغ بگوید و خود را از شر تنبیه والدین و معلم خود رها سازد و ساعتی بعد توبه كند و خدا هم او را ببخشد و البته این وضع بههنگامی پدید می آید كه او خود را در آن تنبیه محق نشناسد و هم تصورش اینباشد كه خدا بسیار بخشنده است .

رفتارهای وارونهیمذهبی كودكان اغلب ناشی از سوء آموزش ها ، یك جانبه بودن آموزش ، گفتن یك یا چند بعد یك مسئله برای طفل و فراموش كردن دیگر ابعاد است . بههمین نظر ما معتقدیم كه برای كودكان مسئله ای را مختصر و ساده ولی با همهیجوانب و ابعاد مورد نیاز باید شرح داد . اگر سخن از كمك دادن به فقیر است باید این نكته هم به او تفهیم شود كه به فقیر از مال خود باید كمك داد نه از مال مردم و یا از طریق دزدی .

 نظر دهید »

به سوالات عجیب و غریب کودکان چه جوابی بدهیم؟

15 مهر 1393 توسط صانعي


تربیت کودک - به سوالات عجیب و غریب کودکان چه جوابی بدهیم؟

لوح سپید کودکان :کودکان مانند یک لوح سپید هستند که هیچ چیزی روی آن نوشته نشده و این لوح سپید تمامی اطلاعات خود را از محیط اطراف خود چه از طریق خانواده و چه جامعه دریافت می‌کند. زمانی که بچه‌ها اطلاعات را جمع‌آوری کردند به‌تدریج شروع به پرسیدن سوال از والدینشان می‌کنند. هر چقدر کودک نسبت به محیط اطراف خود دقت بیشتری داشته باشد به همان اندازه سوالات بیشتری از خانواده خود می‌پرسد. در ابتدا سوالات کودکان عینی‌تر است یعنی مربوط می‌شود به چیزهایی که می‌بینند و در مورد آنها از پدر و مادر پرس‌وجو می‌کنند اما به‌تدریج که سن کودک بالاتر رفت سوالات او انتزاعی‌تر می‌شود مثل خدا کجاست؟ بچه‌ها از کجا می‌آیند؟ خوب بودن یعنی چه؟ و سوالاتی از این قبیل اما این نکته را هم به خاطر داشته باشید تا زمانی که کودک، مرحله اول که مربوط به سوالات عینی است را پشت سر نگذارد به مرحله دوم که سوالات انتزاعی است نخواهد رسید.اما واکنش والدین در مقابل سوالات کودکان بسیار مهم است و تاثیر زیادی در شکل‌گیری شخصیت فرزندان دارد. نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که در هیچ شرایطی به فرزندتان دروغ نگویید. ممکن است فرزندتان در مورد چگونگی به دنیا آمدن خودش سوال بپرسد و شما به این دلیل که نمی‌خواهید جواب واضحی به او بدهید، بگویید لک‌لک‌ها بچه‌ها را به این دنیا می‌آورند یا جواب‌هایی مثل اینکه از بیمارستان تو را انتخاب کردیم.دقت کنید که شما از آن خانواده‌هایی نباشید که جواب سوالات کودکتان را به این صورت می‌دهید. اینگونه جواب‌ها 2 پیامد منفی دارد؛ دروغ والدین باعث می‌شود کودک به والدین خود اعتماد نکند یا اینکه تصور کند شما به‌عنوان پدر و مادر نادان هستید و در اینجا رابطه بین والد و کودک آسیب می‌بیند. در چنین شرایطی معمولا بهترین حالت این است که از خود کودک بپرسیم در مورد سوال مطرح‌شده‌اش چه اطلاعاتی دارد. در واقع در قدم اول باید اطلاعات کودک را استخراج کنیم تا متوجه شویم چه چیزی در ذهنش دارد. ممکن است فرزندتان از یک منبع نادرست به جواب سوالش رسیده باشد و به همین دلیل به‌عنوان یک والد باید بدانید چه چیزی در ذهن کودکتان است. بعد از اینکه فرزندتان اطلاعات خودش را بیرون ریخت سعی کنید دانسته‌هایش را در مورد سوال را تصحیح کنید. اگر جواب فرزندتان براساس باورها و عقاید مشروع نبود اصلا دستپاچه نشوید و سعی کنید با آرامش، داده‌های مناسب سن فرزندتان به او بدهید چون اگر غیر این عمل کنید تاثیر سوئی در شخصیت فرزند می‌گذارد و سوالات او برایتان به یک دغدغه بزرگ تبدیل خواهد شد.

کودکانی که هر چیزی را به دهان می‌برند: کودکان در مراحل اولیه رشدشان تفاوت بین خود و دنیای پیرامونشان را درک نمی‌کنند چون در این مراحل مرز بین خود و دنیای اطراف خود را تشخیص نمی‌دهند. کودک ممکن است بین دست خود و پایه یک صندلی هیچ تفاوتی قائل نشود چون هنوز نتوانسته دنیای بیرونی خود را درک کند. دنیای بیرون برای کودکان سرشار از محرک‌های مختلفی است که برای آنها تازگی دارد و به همین دلیل نسبت به آن کنجکاوی نشان می‌دهند و به دهان بردن اشیاء ابزار اولیه آنها برای شناسایی محیط اطرافشان است.

تفاوت‌های جنسیتی: کودکان تفاوت‌های جنسیتی را از طریق خانواده و جامعه می‌آموزند. آنها در این سن از محیط بیرون خود الگوبرداری می‌کنند. دختری که در سن کودکی کفش مادرش را پا می‌کند در واقع در حال الگوبرداری است. این سنی است که می‌توان در کودک تاثیر گذاشت و الگوهای مناسبی را در اختیارش قرار داد. نحوه پوشیدن لباس، مدل مو و الگوهای دیگری که از طریق خانواده در معرض دید کودکان قرار می‌گیرد به‌تدریج آنها را با تفاوت‌های جنسیتی آَشنا می‌کند و مفهوم دختر و پسر، زن و مرد در ذهنشان شکل می‌گیرد. این مرحله و در واقع آشنایی کودک با تفاوت‌های جنسی بین مرد و زن جای نگرانی ندارد و خانواده‌ها باید در مورد این موضوع با بچه‌ها صحبت کنند و الگوی مناسبی را در مورد کنجکاوی کودکان و سوالاتشان در اختیارشان قرار دهند.

 نظر دهید »

نتیجه گیری مبحث نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت

14 مهر 1393 توسط صانعي

● نتیجه گیری :

رابطه محبت آمیز و محترمانه پدر و مادر با یکدیگر و با فرزندان، زمینه ساز بروز خلاقیت در آن هاست .توجه کردن به جزیی ترین حرکات، حرف ها و مهارت های فرزند که معمولا از دید والدین پنهان مانده است نیز در بروز خلاقیت در نوجوان نقش موثری دارد.تقویت اعتماد به نفس در فرزندان از طریق شنیدن فعال و بازتاب احساس و عقیده وی نیز زمینه بروز خلاقیت در نوجوان را فراهم می کند.

موثرو ماندگارترین تشویق را چهره شاداب و لحن ملایم و مهربان والدین است تشویق ها و تحسین ها باید متوجه رفتارها و حرف های مشخص باشد و به صورت صفت های کلی بیان نشود. بهترین تشویق ها و تحسین ها نوع غیر مستقیم آن است که شامل گفتن خوبی های فرزندان به فامیل و دوستان و ایجاد تصویر مثبت اجتماعی از وی است . والدین حتی در صورت شکست و افت درسی فرزندان خود پس از واگذاری مسیولیت های شخصی به آن ها نباید به سرزنش، تحقیر، انتقاد، مقایسه، منت گذاشتن، نصیحت کردن و تهدید وی بپردازند بلکه باید به توجه عاطفی خود ادامه دهند.

در این شرایط والدین باید نکات مثبت فرزندان خود را برجسته کنند و فضایی از مهربانی، صمیمیت، احترام و اعتماد را در محیط خانواده بوجود آورند تا بتدریج شاهد خلاقیت های بی نظیر بچه ها در غلبه بر شکست ها و رسیدن به استقلال و خودکفایی باشند

تذکر مداوم، سرزنش، نصیحت کردن، پیش بینی های منفی و گله و شکایت دایمی و انتظارات زیاد و تلاش برای تغییر فرزند بدون ایجاد زمینه های مناسب به هر نیتی که باشد سبب اصلاح رفتار نوجوان نمی شود، زیرا، خواسته ها و انتظارات ما زمانی از سوی دیگری پذیرفته می شود که در بخش مثبت ذهن وی جاری شود .


عزیزه کاظمی منابع و مآخذ قرآن کریم مجله یاس شماره 33 مجله پیام زن شماره 101 مکارم الاخلاق مؤ سسه اعلمی تهران روزنامه قدس شنبه 18 آذرماه وسایل الشیع 1577 بحارالانوار نهج البلاغه دشتی ارشاد القلوب تاریخ یعقوبی فروع کافی
مقالات ارسالی به آفتاب
 نظر دهید »

ویژگی های مادر نمونه

14 مهر 1393 توسط صانعي

● ویژگی های مادر نمونه

اکنون به اختصار به ویژگی های مادر نمونه میپردازیم، البته روشن است که وقتی از مادر نمونه گفتگو به عمل میآید بیشترین مقصود، بر محور وظایف و اوصافی است که در رابطه با فرزندان خود دارد و یا باید بدان متّصف باشد، که آن را در پنج بخش برمیشماریم.

1) نیازهای عاطفی کودک

الف) نوازش و محبت

 

ابراز محبت و علاقه به کودک از دو جهت در شکلگیری شخصیت کودک مؤثر است. اول آن که بروز و ظهور استعدادها و قوای او که خداوند متعال در وجودش قرار داده تا حد زیادی به آن بستگی دارد. پیش از این به نقش اظهار محبت در این خصوص توجه نمیشد و بیشتر خانوادهها تربیت فرزند را، در اعمال خشونت و تنبیه بدنی میدانستند و پدر و یا مادر موفق را کسی میپنداشتند که فرزندان او هر چه بیشتر از او ترس به دل داشته باشند، در صورتی که هماکنون این قضیه کاملاً به عکس است و تحلیلگران مسایل تعلیم و تربیت متفقند که هیچ عاملی جای محبت و نوازش را در بروز و رشد استعدادها و شخصیت کودک نمیگیرد. والدین موفق کسانیاند که توانسته باشند بین خود و فرزندانشان رابطهای دوستانه و صمیمی بر پایه احترام متقابل ایجاد کنند.

اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبتآمیز گفتن و بازی با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس میبخشد و کسانی هستند که از چنین کاری عاجز و یا بدان بیتوجهاند و یا آن را منافی شأن و مرتبه خود میدانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهی از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویی و توجه به نیاز دایمی کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامی رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.

و دیگر آن که کودک در آغوش گرم و محبتآمیز مادر و پدر است که نوع دوستی و محبت به دیگران و علاقهمندی به سرنوشت آنان را میآموزد. کودکی که خود از محبت کافی برخوردار بوده و در این زمینه اشباع شده است، دیگردوست و محبتورز است، و به راحتی با کودکان دیگر میتواند به ایجاد رابطه دوستانه اقدام کند. چنین کودکی دچار انتقامجویی و عقدهگشایی و حسادت و خیانت و سرکشی نمیشود و حتیالامکان بیمهری ها و تجاوزات دیگران را نیز با عفو و مهربانی پاسخ میدهد. چنین انسانی کمتر در زندگی و روابط اجتماعی خود با شکست مواجه میشود و جاذبههای نیرومند وجودی و عاطفی رشد یافتهاش همه را به سوی او میکشاند.

در خانوادهای که کودک فقط از پدر واهمه دارد، تا وقتی او در خانه است آرام است، ولی به محض خروج او از منزل، با ناسازگاری و بهانهجویی های خود مادر را بیچاره میکند.

خلاصه، کودکی که در دوران ویژه آن، از محبت مادری و پدری محروم بوده است، در بزرگی قطعا جبران آن ممکن نخواهد بود.

یکی از روانشناسان میگوید: اولین کسانی که خریدار مدهای جدید و تغییر لباس و خودآرایی های زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکی میباشند.

در روایت آمده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزندان خود حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. اقرع بنحابس که شاهد آن جریان بود گفت: من دارای بیست فرزند هستم و تاکنون من هیچ یک از آنان را نبوسیدم! حضرت جملهای به این مضمون فرمودند: به من چه اگر خدا خداوند عاطفه را از دستت برده باشد!

البته این نکته را نیز باید توجه داشت که خود ابراز محبت و عاطفه به صورت مثبت و معتدل که پیآمد زیادهروی در آن را نداشته باشد هنری است که از هر کس ساخته نیست.

اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبتآمیز گفتن و بازی با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس میبخشد و کسانی هستند که از چنین کاری عاجز و یا بدان بیتوجهاند و یا آن را منافی شأن و مرتبه خود میدانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهی از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویی و توجه به نیاز دایمی کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامی رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.

ب) رفتار عادلانه

برخی مادران و یا پدران، گاهی بیدلیل موجه بعضی از فرزندان خود را بر برخی دیگر ترجیح داده و رفتار محبتآمیزتری را با او دارند، و به ویژه این توجه بیشتر ـ که گاهی خیلی هم مایه عذاب و اذیت برای برخی خانوادهها میشود ـ وقتی اتفاق میافتد که پس از یک فرزند خردسال، نوزاد دیگری متولد میشود که معمولاً در این صورت کودک بزرگتر به دست فراموشی سپرده میشود و همه توجهها به سوی دومی گسیل میگردد و در نزاع ها و برخوردهای کودکانه گرچه دومی مقصر باشد همیشه حق به او داده میشود، و اولی را به بهانه این که تو بزرگ هستی، از حق خود محروم میکنند، و بازتاب چنین رفتاری بسیار روشن است. در صورتی که با توجه به این که به خصوص در ماه های اول تولد نوزاد، که هم شروع دوران تازه و فصل جدیدی از نوع رابطه والدین با کودک اولی است و طبعا از حساسیت بیشتری برخوردار است و از طرف دیگر اظهار محبت به نوزاد نیز تأثیر چندانی بر او ندارد، باید بیشتر توجهات و ابراز علاقهها معطوف به کودک نخستین شود، تا او احساس نکند که با آمدن دیگری، همه چیز از او گرفته شده و دیگر توجهی به او نمیشود. این رفتار هم از میزان ناهنجاری ها و بهانهجویی های او میکاهد و هم رابطه آینده او با کودک تازه وارد را به خوبی شکل میدهد.

در روایت آمده است: رسول گرامی صلی الله علیه و آله روزی مردی را که دارای دو فرزند پسر بود، دیدند که فقط یکی از آن دو را بوسید حضرت فرمودند: فهلا ساویت بینهما ؛ چرا با هر دو به یک گونه عمل نکردی؟

و باز در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است: اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون أن یعدلوا بینکم فی البرّ و اللّطف. بین فرزندان خود همچنان که دوست دارید آنها با شما به عدالت رفتار کنند، عادلانه عمل کنید.

ج) فراهم کردن محیطی آرام

فراهم کردن محیطی آرام برای فرزندان در سایه تفاهم با همسر و خویشان

نکته ای قابل توجه این است که در مورد زن و یا مادر و یا همسر نمونه نمیتوان هر یک را جدای از دیگری به حساب آورد. یک زن نمونه نمیتواند مادر و یا همسر نمونه نباشد همچنان که مادر نمونه الزاما همسر نمونه هم هست، چون تا زن در همسری، شایسته نباشد قادر نیست به وظایف مادری قیام کند. قربانی اصلی زندگی های پرجنجال و با روابط ناسالم، فرزنداناند. اگر خانمی بتواند حتیالامکان محیط خانواده را آغشته به محبت و تفاهم کند و از کم و کاستی های زندگی چشمپوشی کند و خلأهای معیشتی را از جریان اطلاع فرزندان خود دور سازد و در چشم آنان زندگی مشترک خود با شوهر و فرزندان را موفق جلوه دهد و روح قناعت و سازش را در وجدان آنان تقویت کند و روابطی سالم با اقوام خود و شوهر برقرار سازد، چنین زنی بالاترین خدمت ها را به بچههای خود کرده و خود نیز از آثار آن بهرهمند است.

د) حوصله و متانت در برخورد با ناهنجاری های کودک

انسان در هر دورهای از حیات خود طبیعت و اقتضایی خاص به خود دارد، بسیاری اذیت و شیطنت کودکان را به حساب بدی او میگذارند و به سرعت در برابر لجبازی، بهانهگیری و شیطنت های کودکانه آنان برآشفته شده و آنها را به باد کتک میگیرند. این کار گذشته از این که ستم به کودک بوده و شرعا و اخلاقا درست نیست، آثار بد تربیتی داشته و بر سرکشی و ناهنجاری های کودک میافزاید. باید توجه داشت فرزند در سنین کودکی نارسایی عقلی دارد. او توجه به زشتی کار خود ندارد و به طبیعت خود عمل میکند. نه با اراده و قصد اذیت.

در روایتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: لا تضربوا اطفالکم علی بکایهم فانّ بکایهم اربعة اشهر شهادة ان لا اله الا اللّه و اربعة اشهر الصلاة علی النّبی و آله و اربعة اشهر الدعاء لوالدیه ؛ کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعای خیر برای والدینشان است.

مرحوم صاحب وسایل هم طبق این حدیث فتوا داده است که این عمل شرعا جایز نیست.

ه) تربیت مذهبی

داشتن روحیه مذهبی و اعتقادات و ایمان درست و سالم، گذشته از این که تأمین کننده سعادت انسان در زندگی اصلی و ابدی اوست، کمککار بسیار خوب و تکیهگاهی بسیار مطمین، برای او در دستیابی به اهداف حیات کنونی اوست. خداشناس واقعی و عارف به وظیفه، قطعا بهترین پدر و یا مادر برای فرزندان و شایستهترین همسر برای زن و یا شوهر و صالح ترین و خدمتگزارترین فرزند برای والدین و مفیدترین انسان برای جامعه خود خواهد بود. و چه خدمتی از این بالاتر که مادری بتواند از همان ابتدای دوران کودکی، شهد حلاوت نماز و ذکر و یاد خدا را در کام فرزند خود بچشاند و آفریدگار او را به او بشناساند و جان او را با مبدأ هستی پیوندی پایدار بخشد؟ و چنین مادر و پدری جز بهشت برین، چیزی پاداش حقیقی او نتواند بود.

در باره مزد چنین کسی، حضرت امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل میفرماید

که آن حضرت فرمودند: هر کس فرزند خویش را ببوسد خداوند حسنهای برایش مینویسد و هر کس او را خوشحال کند خداوند او را در قیامت خوشحال خواهد کرد و هر کس آیات قرآنی به او تعلیم دهد در قیامت آن والدین را میطلبند و دو جامه بهشتی به آنان میپوشانند که از نور آن دو صورت های بهشتیان درخشیدن میگیرد.

مادر نمونه ویژگی های دیگری نیز در رابطه با فرزندان خود دارد که برای رعایت اختصار فهرستوار آن را بیان میکنیم.

2) نیازهای جسمی

مادر گذشته از رسیدگی به نیازهای عاطفی کودکان خود نیازهای جسمی آنان را نباید دستکم به حساب آورد. و آنها عبارتند از:

در روایتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعای خیر برای والدینشان است.

الف) امکان بهرهگیری کامل کودک از شیر مادر

وظیفهای که در این خصوص بر دوش مادر است ـ گذشته از این که نباید کودک خود را به علت برخی ملاحظات راحتطلبانه از خوردن شیر خود محروم کند ـ این است که با تقویت و تغذیه سالم خود تلاش در جهت افزایش شیر خود کند تا امکان هر چه بیشتر استفاده کودک از شیر مادر را فراهم سازد.

ب) بهداشت و نظافت به موقع کودکان

ج) تغذیه سالم و به موقع آنها

د) فراهم آوردن تفریحات سالم برای فرزندان.

از مهمترین ویژگی مادر نمونه آن است که به گونهای با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکی به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذاری و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.

3) نیازهای علمی

الف) پیگیری وضعیت درسی و میزان پیشرفت علمی و کمک لازم به فرزندان در این زمینه.

ب) ارتباط مستمر و به موقع با مربیان و مدرسه.

4)نیازهای تربیتی

الف) ایجاد روح شجاعت، سخاوت، محبت به دیگران، اعتماد به نفس در فرزند.

ب) کنترل رفت و آمد و نظارت همراه با ظرافت و دقت بر رفتار آنان در ارتباط با محیط بیرون از منزل و دوستان و راهنمایی دلسوزانه و همراه با محبت و تدبیر در این خصوص.

ج) ایجاد ارتباط صمیمی با فرزند به گونهای که او بهترین محرم اسرار خود را مادر خود بداند.

5) مدیریت خوب

به ویژه در ایجاد جوّ تفاهم و دوستی بین فرزندان و عدم تبعیض و رفتار دوگانه با عروس ها و دامادها مگر بر اساس ارزش ها.

6) و در نهایت از مهمترین ویژگی مادر نمونه آن است که به گونهای با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکی به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذاری و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: رحم اللّه والدین اعانا ولدهما علی برّهما ؛ خداوند پدر و مادری که فرزندان خود را ـ با رفتار و تربیت خود ـ نسبت به نیکی به خویش کمک میکنند در رحمت خود وارد میکند.

 1 نظر

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(5)

14 مهر 1393 توسط صانعي

● آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک

بدون تردید، یادگیری از مهمترین فرایندهای روانی است که زمینههای آن از سنین کودکی شکل میگیرد و به تدریج با بالا رفتن سن کودک، استعدادهای او نیز بیشتر شکوفا میشود. کودک به دلیل وجود حس قوی تقلید، تلاش میکند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی کند. وجود این حس، به او کمک فراوانی در یادگیری مینماید. والدین نیز میباید از این حس قوی به سود فرزند خود بهرهبرداری کنند و با آموزشهای ابتدایی، کمکم زمینههای آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی، به ویژه نماز، را در او به وجود آورند.

امام صادق علیهالسلام میفرمایند:

هنگامی که کودک به سه سالگی رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است). وقتی هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامی که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد. و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزششان خواهد آمرزید.

ارتقاء سطح دانش و معرفت کودک

گذشته از ضرورت تعلیم کودک و آشنا نمودن او با اصول اعتقادی، آموزشهای دیگری نیز ـ ولو در حد آشنایی برای کودکِ در حال رشد ضروری است.

امام صادق علیهالسلام به جمیلبن درّاج فرمودند: “بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِیَةُ"؛ فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجیه (و دیگر فرقههای منحرف عقیدتی) بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].

و نیز:

“عَلِّمُوا صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُم اللّهُ بِهِ لا تَغلِبَ عَلَیهِمُ المُرجِیَةُ بِرَأیِهَا"؛ کودکانتان را به دانش ما آموزش دهید که برای آنان سودمند است تا مرجیه [و منحرفین] با دیدگاههای خود آنان را مغلوب خود نسازند.

اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام همواره عنایت ویژهای به آموزش فرزند و بالا بردن سطح درک و معرفت او نشان میدادند.

● مادر نمونه

خداوند عشق والدین و به خصوص مادر به فرزند را به ویژه در دوران کودکی و نیاز او به آنان را به صورت غریزی در نهادشان قرار داده و مراقبت از او را به توصیه و دستور واگذار نفرموده است، زیرا تخلف از دستور و فرمان مولی به وفور ممکن است، ولی سرپیچی از حکم غریزه بسیار نادر و مشکل است و او با این تدبیر خود از تلف شدن و دور انداختن کودک به جهت رنج زیاد آن به وسیله والدین، جلوگیری و پیشگیری کرده است.

در صورتی که علاقه و توجه فرزند در دوران پس از کودکی به پدر و مادر به طور غریزی نیست و بیشتر به عواطف، تعهد و احساس مسؤولیت او بستگی دارد و بدین لحاظ در خصوص مراقبت والدین از کودک خردسال خود نیازی به دستور و تأکید نیست ولی در مورد احسان و رعایت احترام به پدر و مادر از سوی فرزند، فرمان و توصیه الهی است که میتواند فرزند را تا آخر عمر خود به پاسداشت حقوق والدین وادار کند.

یکی از روانشناسان میگوید: اولین کسانی که خریدار مدهای جدید و تغییر لباس و خودآرایی های زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکی میباشند.

و لذا خداوند متعال در آیات چندی از قرآن کریم، بر رعایت این حق و توجه دادن به مقام آنان تأکید ورزیده است؛ از جمله میفرماید: و قضی ربّک اَنّ لا تعبدوا الاّ ایّاه و بالوالدین احسانا … ؛ خداوند حکم فرموده است جز او را نپرستید و به والدین خویش احسان روا دارید… .

در این آیه کریمه، نیکی به پدر و مادر پس از فرمان به بندگی الهی آمده و والدین هم به صورت مطلق ذکر شده و به ایمان و اسلام مقیّد نشده است که این دو امر، خود بیانگر طبیعی بودن این حق و اهمیت بسیار بالای آن است.

در جای دیگر پس از تأکید بر رعایت این حق به خصوص به رنجی که مادر در رابطه با فرزند خود متحمل میشود تکیه کرده و آن را توجه داده و گوشزد میفرماید:

و وصیّنا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته امّه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا … ؛ ما انسان را نسبت به والدینش به نیکی سفارش کردیم، مادرش او را با محنت و رنج حمل کرد و با مشقت و سختی به دنیا آورد و مدت بارداری و از شیرگرفتن او سی ماه است.

در این آیه کریمه به سه مورد از مهمترین کارهایی که مادر در رابطه با فرزند بر دوش میگیرد اشاره شده است:

1) مرحله حمل و بارداری؛

2) زایش و ولادت؛

3) حضانت و شیردهی.

این یادآوری خود نشانه عنایت ویژه خداوند متعال بر اهمیت بیشتر احسان به مادر است که بازتاب آن در روایات معصومان(علیهمالسلام) منعکس شده است.

ویل دورانت مینویسد: در نمایش بزرگ توالد، که محور حیات است، عمل نر حقیر است، او فقط سیاهی لشکر است. در بحران وضع حمل، مرد با دستپاچگی و حیرت در کنار زن میایستد و سرانجام به حقارت و غیر ضروری بودن هستی خود، در پهنه رشد نوع پی میبرد. در این لحظه است که میفهمد، زن از او به نوع نزدیک تر و وابستهتر است و جریان عظیم حیات، در وجود زن است و خلقت از خون و جسم اوست و به تدریج در مییابد، که چرا اقوام ابتدایی و ادیان بزرگ، مادری را میپرستیدند.

مقصود از ذکر این مختصر، توجه به این نکته است که اگر مقصود از پرسش در باره مادر نمونه این است که به وظیفه خود در این خصوص پی ببریم، باید بدانیم که از دیدگاه اسلامی نمونه بودن یا نبودن مادر در وظیفه احسان نسبت به او تأثیر چندانی ندارد. و این نیکی و رعایت حقوق او از جهت مادر بودن از اموری است که حتی ایمان هم در آن دخالتی ندارد، تا چه رسد به نمونه بودن و این حق طبیعی اوست. و اگر مقصود وظیفهای است که هر زنی نسبت به فرزندان خود داشته و به عنوان کمالی برای خود او مطرح است، این سؤال بسیار بجا و درخور تحقیق و پاسخ بایسته است.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

ابزار امتیاز دهی

آیه قرآن
آیه قرآن تصادفی
ذکر روزهای هفته
وصیت شهدا

اوقات شرعی

روزشمار محرم عاشورا
تاریخ روز

آمارگیر وبلاگ

کد آهنگ

قالب وبلاگ

کد موس ستاره

آوازک

فال حافظ

ابزار فال حافظ


قالب


استخاره آنلاین با قرآن کریم


  • مترجم سایت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس