تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

حدیث موضوعی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حدیث موضوعی

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(4)

13 مهر 1393 توسط صانعي

● لزوم تربیت فرزند از سنین کودکی

همانگونه که کارشناسان تربیت کودک نیز اذعان دارند، بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است. زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزههای تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آن چه را که به او آموخته میشود، فرا میگیرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به فرزند خود امام مجتبی علیهالسلام میفرماید: قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از این رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشهات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن بینیاز ساختهاند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: “مَن رَبّی صَغِیراً حَتَی یَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ یُحَاسِبهُ اللّهُ"؛ هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● ضرورت مهرورزی و توجه به عواطف کودکانه

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:

“اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه"؛ همانا پروردگار بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید.

همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:

“مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ"؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی مینویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند.

و در جای دیگری فرموده اند:

“اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.

همچنین روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند (مورد) رحم (واقع) نمیشود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● رعایت حدود محبت و اظهار علاقه

با این که در اسلام درباره اظهار علاقه نسبت به کودکان سفارش شده است اما این مهرورزی و علاقه نباید مَصالح واقعی را تحتالشعاع قرار بدهد، بلکه میباید با اظهار محبتِ مهار شده، با کودکان رفتار کرد. زیرا در برخی از موارد، اظهار محبتِ بیحساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگتری میشود و یا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عامیانه لوس شدن او میگردد. باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است. امام باقر علیهالسلام در این راستا میفرماید:

“شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَی الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِیرِ اِلَی العُقُوقِ"؛ بدترین پدران کسی است که [در نیکی از حد اعتدال خارج شود و] به زیادهروی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی، به عاق والدین دچار شود.

نگاشتهاند؛ روزی جمعی از دوستان امام باقر علیهالسلام به منزل ایشان آمدند. یکی از فرزندان خردسال ایشان دچار تب شدید و بیماری سختی بود. امام نیز از این موضوع سخت ناراحت بودند به گونهای که آرامش نداشتند و آثار اندوه در چهره ایشان دیده میشد. مهمانان با مشاهده سیمای اندوهگین امام، بر حال ایشان نگران شده و با خود گفتند اگر این فرزند از دنیا برود حتماً از اندوه و پریشانی برای امام اتفاقی میافتد. در همین اثنا، صدای گریه زنان از اتاق مجاور شنیده شد و همگی دانستیم که برای کودک اتفاقی افتاده. اندکی بعد با خبر شدیم که فرزند خردسال امام از دنیا رفته است. امام به اتاق مجاور رفت و پس از ساعتی بازگشت اما بر خلاف انتظارِ حاضرین، دیگر در چهره ایشان اثری از پریشانی دیده نشد، به امام عرض کردند: وقتی که ما نزد شما آمدیم به گونهای پریشان بودید که ما نگران حال شما شدیم [اما اینک اثری از ناراحتی در شما نمیبینیم!] امام فرمودند: ما نیز [مثل شما]دوست داریم که عزیزانمان تندرست و به دور از آسیب باشند ولی زمانی که امر الهی سر رسید و تقدیر خدا محقق گردید [گردن نهادن در برابر] امر خدا برایمان عزیزتر است.

به بیان دیگر، درست است که محبت به فرزند جایگاه ویژهای دارد اما نباید همه چیز را فدای آن نمود و از وظیفه اصلی سر باز زد.

● مهرورزی بیشتر به دختر

اسلام بین دختر و پسر فرق نمیگذارد و ملاک برتری را در تقوا میداند، و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر میدهد. مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کریم میفرماید:

یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ اَو یُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً اِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر میدهد و یا پسر و دختر را با هم به وی عطا میکند و آن که را بخواهد نازا مینماید. به درستی که او دانای تواناست.

اسلام شدیداً سنت ناپسند و جاهلی اکراه از دختر داشتن را رد میکند و بر خلاف افکار ظاهربین که پسر را بیشتر دوست میدارند، در بعضی از موارد دختر را برتر از پسر قلمداد میکند و دلیل آن را وجود پارهای از ویژگیهای ذاتی که در درون آنهاست، برمیشمارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در اینباره میفرماید:

“نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّیَاتٌ"؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمترسانی، یار و غمخوار [اعضای خانواده]، با برکت و پاکیزه کننده [در خانواده برای پدر و مادر.]

و نیز فرمودهاند:

“اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَی الذُّکُورِ"؛ خداوند متعال بر دختران مهربانتر است تا پسران.

در برخی موارد دختران برتری نیز دارند. امام صادق علیهالسلام فرمود:

“البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما یُثَابُ عَلَی الحَسَنَاتِ و یُسألُ عَنِ النِعمَةِ"؛ دختران نیکی و پسران نعمتاند و همانا بر نیکیها پاداش داده و از نعمتها سؤال میشود.

اسلام با در نظر داشتن روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخی از رفتارهای خانوادگی مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند.

روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند مورد رحم واقع نمیشود.

 3 نظر

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(3)

13 مهر 1393 توسط صانعي

● بررسی تربیت کودک در روایات اسلامی

موضوع تربیت فرزند، از دیرباز جزو موضوعات اساسی و بنیادی اسلام بوده است. در دنیای امروز با توسعه و رشد مهارناپذیر تکنولوژی و پیشرفتهای چشمگیر آن، و نیز در عصر رویکرد دوباره بشر به مسیله دین و تربیت الهی موضوع تربیت فرزند، همچنان چشم گیر مینماید. امروز حتی خانوادههای غربی نیز به خوبی دریافتهاند که بازیهای رایانهای، سایتهای سرگرمی، چتهای اینترنتی، تلویزیون، سینما، و … نیازهای روحی فرزندشان را تأمین نمیکند و بنیان خانواده را اکسیری جز تربیت صحیح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آن است که نگاهی کوتاه به تربیت دینی کودک در روایات اسلامی بیندازد.

باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است.

● ضرورت تربیت فرزند صالح

تربیت، مجموعه روشها و راهکارهایی است که از آغاز زندگانی انسان، به کار گرفته شده است تا او در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزشها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودهاند: “اَلوَلَدُ الصّالِحُ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ"؛ فرزند صالح گلی است از بوستان بهشت. همچنین فرمودند: “مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحُ"؛ فرزند صالح نشانه خوشبختی فرد است.

امام صادق علیهالسلام نیز فرمودند: “مِیرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ …؛ میراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است.

● نام گذاری شایسته

مسیله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. بسیاری از افراد هستند که در بزرگسالی، نام خود را به دلیل عدم تناسب تغییر میدهند و حتی برخی از جوانان و نوجوانان نیز از گفتن نام اصلی خود، به دلیل سبُک و سخیف بودن، پرهیز مینمایند.

از آن جا که اسلام به شکوه و جلال مسلمانان توجه ویژه دارد، آنان را از نامگذاریهای ناشایست و غیر متین برای فرزندان، باز داشته است. حتی از نام گذاریِ نیک، به حقی مسلّم بر گردن پدر و مادر تعبیر شده است. امام کاظم علیهالسلام میفرماید:

“اَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیهِ بِأِسمٍ حَسَنٍ فَلیُحَسِّن اَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ"؛ نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام میدهد این است که نام نیکو بر او بگذارد. پس شایسته است هر یک از شما نام فرزند خود را نیکو قرار دهد.

همچنین روایت شده است که فردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید: ای رسول خدا! حق فرزندم بر من چیست؟ فرمود: نام و تربیتش را نیکو کنی و او را در محیطی خوب پرورش دهی.

امام صادق علیهالسلام در سخنی فراگیر و کامل در پاسخ ابن حمید، که برای مشورت در مورد انتخاب نامی برای فرزندش شرفیاب شده بود، فرمودند: از نامهایی که بندگی خدای را میرساند (انتخاب کن و) بر او بگذار.

گذشته از این مطلب، احادیثی موجود است که مبتنی بر تغییر برخی نامها توسط اهل بیت علیهمالسلام میباشد که آنان اینگونه ناخرسندی خود را از گذاشتن این دسته نامها اِبراز داشتهاند؛ آنسان که آوردهاند رسول خدا صلی الله علیه و آله نام افراد و اماکنی که زیبنده نبود، تغییر میدادهاند.

همچنین آمده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام، با این که نام مادر و همسرشان فاطمه علیهاالسلام بود، نام یکی از دختران خود را نیز فاطمه نهادند. و نیز نگاشتهاند شدت علاقه به حضرت زهرا علیهاالسلام در اهل بیت علیهمالسلام به گونهای بود که امام کاظم علیهالسلام نام چهار دختر خود را فاطمه گذاشتند؛ فاطمه کبری، فاطمه وسطی، فاطمه صغری، فاطمه اخری که به فواطم اربعه شهرت یافتند. امام رضا علیهالسلام نیز فرمودهاند: “لایَدخُلُ الفَقرَ بَیتاً فِیهِ اسْمُ فَاطِمَة مِنَ النِّسَاءِ"؛ در خانهای که نام یکی از زنان فاطمه باشد محرومیت داخل نمیشود.

مسیله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. بسیاری از افراد هستند که در بزرگسالی، نام خود را به دلیل عدم تناسب تغییر میدهند و حتی برخی از جوانان و نوجوانان نیز از گفتن نام اصلی خود، به دلیل سبُک و سخیف بودن، پرهیز مینمایند.

این ویژگی در خانواده امام حسین علیهالسلام نیز دیده میشود و فاطمه کبری و فاطمه صغری از دختران او به شمار میروند. این در حالی است که فضای سرکوب شیعیان، بر جامعه حاکم شده بود و رعب و وحشت بر سر آنان که نام فرزندان خود را علی و فاطمه مینهادند، سایه افکنده بود. امام حسین علیهالسلام نیز در آن فضای تهدید و ارعاب، دست به مبارزهای آشکار زده و با این نامگذاری به پاسداشت جایگاه و احترام این دو دُردانه آفرینش بر میخیزند.

 نظر دهید »

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(2)

12 مهر 1393 توسط صانعي

اساساَ در بحث تربیت و پرورش، سه شیوه را می توان توصیه کرد که عبارتند از:

1) هنجارپذیری

2 ) عقلانی

3) عاطفی

در خصوص مورد نخست (هنجارپذیری یا جامعه پذیری)، فرض بر این است که ارزشها و اصولی به عنوان اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی در جامعه مورد توافق و قبول عام واقع شده است. انتظاراتی که جامعه از یک فرد و شخصیت مطلوب دارد، مبتنی بر سطح مطلوبی از اخلاق و ارزشهای دینی است. در چنین صورتی، بخشی از آموزشهای سطوح مقدماتی و ابتدایی ما، باید سبب جامعه پذیری و اجتماعی شدن افراد شود.

چنین فردی، علاوه بر دستیابی به سطوح مطلوبی از اخلاق و تربیت، از انزوا خارج شده و به حد مناسبی از سرزندگی و نشاط دست یافته و استعدادهایش، بیشتر از دیگران شکوفا می شود.

در مورد دوم باید گفت، هر چه انسان رشد طبیعی خویش را طی کرده و به مراحل بلوغ فکری و عقلی نزدیک شود، با چون و چراهای بیشتری ظاهر می شود. در این مرحله اگر فرد نتواند برای آموزه های خود دلایل منطقی و عقلانی پیدا کند، تعلقش نسبت به آنها سست خواهد شد. در خصوص شیوه سوم (عاطفی) باید گفت که نخستین و برترین شیوه برای تربیت، بخصوص در سنین پایین، بهره جستن از عواطف است. در این خصوص در تعالیم پیامبر اعظم(ص)، بحث محبت، به صورت خیلی وسیع و عمیق، مطرح شده است. آن بزرگوار فرموده است که: الحب اساسی یعنی محبت، پایه و اساس من است. به عبارت دیگر می توان گفت که اساس شخصیت، سیره و مکتب آن حضرت بر محبت گذاشته شده است. دقیقاً از همین جهت است که مقام معظم رهبری نیز، عامل پیشرفت در کسب خلقیات فاضله را محبت دانسته و می فرمایند: محبت به خدا، محبت به پیامبر اعظم(ص)، محبت به راه ایشان، محبت به آموزگاران اخلاق یعنی پیامبران و ایمه معصومین(ع)، عامل پیشرفت است. ایشان تأکید دارند که این عشق است که انسان را در این راه به سرعت پیش می برد.

هر چند محبت و مهرورزی بهترین عامل تربیت معرفی شد، اما بهتراست نسبت به این کلمه، تبیین دقیق تری را داشته باشیم .

ما در فرهنگ فارسی، در مقابل کلمه محبت ، دوست داشتن را قرار داده ایم. دوست داشتن و دوستی، کلمه ای کشدار است.اگر ما با کسی سلام و علیکی داشتیم، آن را دوستی می دانیم. گاهی ممکن است مال و یا جان خود را نیز به بهای دوستی، فدای کسی کنیم. صفت پیامبر اعظم(ص)، حبیب ا… است. آن چه به عنوان حب می تواند عامل پیشرفت باشد، فوق دوستی و دوست داشتن است. آن شیفتگی و دلدادگی و به تعبیر ما، عشق است.

در این جا و در این سطح است که کلمه حب و ود هم معنا می شوند. محبت در زمینه تربیت، از سه جهت موضوعیت پیدا می کند. نخست این که در اساس خلقت، انسان جایگاه ویژه ای دارد. استعداد و یک توانایی روحی است که اگر شکوفا شود، نیرو و قدرت زایدالوصفی در انسان ایجاد می کند، او را به حرکت درآورده و آنچه را با محاسبات عادی و مادی محال است، عملی می سازد، دیگر این که این محبت، چون ودیعه ای الهی است؛ جهت آن کمال است. کمال انسان از خود گذشتن و ارزشها و خوبیها را جستن است و چون خدای متعال منبع و کمال خوبی هاست، موضوع و مطلوب فرد عاشق و شیفته می شود. او شیفته خدا و اولیای خدا می شود و وجود خویش را شفاف و منعکس کننده شخصیت محبوب می کند. از جهت دیگر، محبت وسیله ای است برای ایجاد بهترین ارتباطات و آموزشهای اخلاقی و انسانی.

محبت را به عنوان اساس مکتب پیامبر اعظم(ص) مطرح گردید. اما این محبت، چگونه در رفتار رسول خدا(ص) و یاران ایشان، ظهور و بروز پیدا می کرد؟

محبت و مهرورزی به عنوان بهترین شیوه جذب قلوب و ایجاد ارتباطات اجتماعی به عالی ترین شکل در سیره پیامبر اعظم(ص)، به چشم می خورد. او شیفته پیروانش بود و پیروانش نیز شیفته او بودند. برخی از یاران حضرت، اگر یک روز او را نمی دیدند، بی تاب می شدند. مردی روغن فروش آن قدر شیفته آن حضرت بود که به قصد هر کاری از منزل خارج می شد، مسیر خود را طوری تنظیم می کرد که نخست پیامبر(ص) را دیده، ره توشه و نیرویی گرفته و به دنبال کار خود رود. روزی از بی تابی چندین بار به دیدار آن حضرت شتافت و پس از آن، چند روزی پیدایش نشد، وقتی مسلمانان همراه پیامبر(ص)، سراغش را گرفتند، فهمیدند همان روز وفات کرده است. دکانهای اطراف عرض کردند یا رسول ا…(ص) این مرد امین و راستگو بود، ولی برخی عیبهای اخلاقی داشت. حضرت فرمود: خدا او را بیامرزد. مرا آن چنان دوست داشت که اگر برده فروش هم بود، خدا او را می بخشید.

در تاریخ داریم که اساساَ کسی سخنان رسول ا…(ص) را نمی شنید، مگر این که محبت او در دلش جای می گرفت و به او متمایل می شد. ابوسفیان هنگام فتح مکه، وقتی شدت علاقه و محبت مسلمانها را نسبت به پیامبر(ص) دید، نتوانست تحیر و تعجب خود را مخفی نگهدارد و زبان به تمجید گشود. اینها تنها نمونه هایی از اخلاق والای آن حضرت بود؛ اخلاقی که همگان را مجذوب خود ساخته بود.

آنچه مهم است، تأسی به این سیره ارزنده و نهادینه کردن آن در جامعه است. وظیفه ای که بیشتر از سایران، برعهده اصحاب تربیت قرار دارد. در پایان برای مربیان و آموزگاران، محبت را چگونه به عنوان یک اصل تربیتی، توجیه می کنیم .

اولین و شاید بهترین مسأله این است که آموزگاران و مربیان ما، شغل و کار خویش را با هیچ معیار مادی نسنجند. کار خویش را دوست داشته باشند و آنچه آنان را ترغیب به حضور در محیط تعلیم و تربیت می کند: عشق و ایمان به کار خود و اعتقاد به ارزشمندی آن باشد. قطعاً هر چه انگیزه های مادی و دنیوی در کار پررنگتر باشد، تأثیرگذاری و دلنشینی تعالیم، کمتر خواهد بود. برنامه های خویش را بر زمینه و بستری از محبت و عشق و علاقه به شاگردان خویش تنظیم کنند. البته این موضوع، نیازمند آموزش و تجربه هم هست. زیرا اگر محبت درست به کار گرفته نشود، ممکن است آثار سوء داشته و سبب سستی و بی حسی دانش آموزان شود. اساساً نباید از محبت، استفاده ابزاری صورت گیرد. نگاه ابزاری به مقوله محبت، نگاه شایسته و تأثیرگذاری نخواهد بود. باید حقیقت روابط انسانی در وجود آموزگار و دانش آموز، کشف شود. چنین محبتی است که ارادت و تعهد متقابل ایجاد کرده و سبب تلاش و کوشش چند برابر خواهد شد. اگر کار چنین جهتی پیدا کرد، آن موقع خود محبت و عشق، اولین ماده درسی و درس تربیتی شده و نیز موجب تربیت انسانهای عاشق خواهد شد. در این صورت، عشق به حقیقت و محبت، به خوبیها و خوب ها و نیز مطلق خوبی ها که هم ذات اقدس الهی است، وجود افراد را پرخواهد کرد.

فرازی از دعای حضرت سجاد(ع) در مناجات المحبین اشاره کنیم که می فرماید:

ای منتهای آرزوی دوستان، از تو درخواست می کنم دوستی تو را و دوستی دوست دارانت را و دوستی هر عملی که مرا به مقام قرب تو نزدیکتر کند. همچنین درخواست دارم که خود را از هر چه غیر توست بر من محبوب تر گردانی.

 نظر دهید »

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(1)

10 مهر 1393 توسط صانعي

از زمره صفات ثبوتی و فعل خداوند خالقیّت و ربوبیت است. یعنی هم آفریدگار است و هم پروردگار. جریان این دو صفت الهی در مورد انسان به توسط پدر و مادر انجام میشود و این دو هستند که وسیله پیدایش او در حیات مادی و رشد و تربیت او به ویژه در ایام کودکیاند.

موضوع تربیت فرزند، از دیرباز جزو موضوعات اساسی و بنیادی اسلام بوده است. در دنیای امروز با توسعه و رشد مهارناپذیر تکنولوژی و پیشرفتهای چشمگیر آن، و نیز در عصر رویکرد دوباره بشر به مسیله دین و تربیت الهی موضوع تربیت فرزند، همچنان چشم گیر مینماید. امروز حتی خانوادههای غربی نیز به خوبی دریافتهاند که بازیهای رایانهای، سایتهای سرگرمی، چتهای اینترنتی، تلویزیون، سینما، و … نیازهای روحی فرزندشان را تأمین نمیکند و بنیان خانواده را اکسیری جز تربیت صحیح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آن است که نگاهی کوتاه به تربیت دینی کودک در روایات اسلامی بیندازد.

باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است.

● مقدمه :

قال رسول ا…(ص): لا یضَع ا… الرَحْمَـﮥَ لا عَلی رَحیمٍ

پیامبر(ص) فرمود: رحمت خدا جز افراد مهربان را در بر نمی گیرد.

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:

“اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه"؛ همانا پروردگار بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید. همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:

“مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ"؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی مینویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند. و در جای دیگری فرموده اند:

“اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.

همچنین روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند (مورد) رحم (واقع) نمیشود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● بررسی جایگاه و کاربردهای مهرورزی و محبت در سیره تربیتی رسول اکرم(ص)

پیامبر (ص) چهره پرفروغی است که مهرورزی و عشق و محبت را به جهانیان عرضه کرد. رمز موفقیت پیامبر (ص) رأفت، محبت، مهرورزی و عشق به انسانها بود. پیامبر اکرم(ص) مظهر مهربانی است و برای آن که دلهای بشریت را به هم نزدیک کند و بشریت را از توحش، جهالت و کینه ورزیها دور کند، روش مهرورزیدن را انتخاب کرد و پایه تمدن بزرگ اسلامی را بنیان نهاد.

برای آشنایی بهتر با روحیه مهرورزی پیامبر(ص) و تأثیرات این شیوه مهم در آموزش و تربیت دیگران مطالب زیر را بیان می داریم.

زندگانی پیامبر اعظم(ص)، نشان می دهد که مسایل تربیتی و اخلاقی، از اهمیت و جایگاه فوق العاده ای در اندیشه و سیره رفتاری آن بزرگوار برخوردار بوده است.

مقام معظم رهبری در فرمایشهای راهگشای خویش به مناسبت سال پیامبر اعظم(ص)، به نکاتی اشاره کردند که می تواند مقدمه این بحث و همچنین پاسخی برای سؤال شما قرار گیرد. تأکید ایشان این بود که هدفهای والای پیامبر اکرم(ص) را نمی توان در یک جمله گنجاند، ولی می توان سرفصلهایی ازآن را سرمشق کار خود در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.

رهبر انقلاب، اولین سرفصل را با استناد به حدیث نبوی(ص)، بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ، تکمیل مکارم اخلاق تعیین فرمودند و دستیابی به هدفهای والای بعثت پیامبر(ص) را برخورداری از اخلاق نیکو دانستند، سعادت فردی و اجتماعی مسلمانان را در گرو خلق نیکو برشمردند. البته، خوش اخلاقی با مردم را حداقل اخلاق بیان داشتند و اساس اخلاق را پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان و به صورت طبیعی، انعکاس آن فضایل در عمل دانستند. این تأکیدات و توجهات، در حقیقت به این معناست که جامعه اسلامی باید با اتصاف به خلق خوش و نیکوی محمدی(ص)، سبب پراکنده شدن عطر و بوی اخلاق نبوی در جامعه بشری باشد. به هیچ وجه مفاسدی چون حسد، بدخواهی، حیله گری، حرص و بخل نسبت به دنیا، کینه ورزی، تنگ نظری و… زیبنده جامعه اسلامی و نبوی نیست. یقیناً، آرامش و سعادت واقعی جامعه بشری وبخصوص اسلامی، در برخورداری روزافزون از تمنیات دنیوی نخواهد بود. صفا، صمیمیت و آرامش جامعه اسلامی، در اخوت نهفته است. اخوتی که منشأ مهربانی، خیرخواهی، عفو و اغماض، ایثار و گذشت شود. این، همان اخوتی است که مورد تأکید رسول خدا(ص) است.

برادری و اخوت مبتنی بر آموزه های نبوی(ص)، به عنوان یک اصل اخلاقی در جامعه کارساز بوده و گره گشای مشکلات رفتاری است .

مگر نه این است که پیامبر عظیم الشأن(ص) و معمار نخستین جامعه توحیدی، در فضای خشک و خشن و آلوده به تعصبات و کینه توزیهای جاهلی، پیمان برادری را از روزهای نخست ورودشان به مدینه، سرلوحه کار خویش قرار دادند؟ پیامبر اکرم(ص) برای ریشه کن کردن تعصبات جاهلی و پایه ریزی امت اسلامی به جای قبایل پراکنده و متخاصم، از این روش کارساز استفاده کردند. در جامعه نبوی، هر برادری نسبت به برادر خویش در دشواریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، دفاع در میدان جنگ، تعصب و حمایت از خانواده در غیبت یا شهادت و مرگ، موظف و متعهد بود. مبنای قرآنی چنین رفتار اجتماعی، همان آیه شریفه و معروف انما المومنون اخوه است. متأسفانه از این آیه معنای درستی در فرهنگ ما وجود ندارد و ما انما را همانا یا بدرستی که معنا می کنیم؛ در صورتی که روح اصلی این آیه و جان کلام الهی در همین انما یی است که هیچ گاه درست معنا نشده است. انما علامت حصر است و معنایش چنین است که این است و جز این نیست که مؤمنان با یکدیگر برادرند. بر اساس این ترجمه، مفهوم کلام الهی این است که درخت ایمان را ما از میوه اش می شناسیم. یعنی اگر در جامعه اسلامی، شاخصهای اخوت وجود داشت و مردم نسبت به یکدیگر خیرخواه، صادق، دلسوز، ایثارگر، وفادار و حقیقتاً یکدل بودند، مؤمن هستند.

جامعه ای که مطرح شد، جامعه ای آرمانی است که شاید به راحتی نشود آن را ایجاد کرد. چون جامعه ظرفیت پذیرش آیات الهی را نداشته است، سطحی از دینداری را که با گوهر دین فاصله زیادی دارد، برای جامعه تعریف کرده ایم. راهی را که با استناد به سخنان مقام معظم رهبری می توان برای تحقق بیشتر اخلاق و تربیت دینی پیشنهاد کرد این است که :

در این زمینه به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری استناد کنیم که فرمودند: برای این که اخلاق در جامعه استقرار پیدا کند، دو چیز لازم است؛ یکی تمرین و مجاهدت و دیگری آموزشهای اخلاقی که به وسیله آموزش و پرورش و مراکز تربیتی و مراکز آموزشی و علمی باید در همه سطوح به انسانها تعلیم داده شود.

در جامعه ما وقتی سخن از اخلاق و درس اخلاق به میان می آید، بر اساس عادت، ذهنمان به سوی مجالس موعظه و نصیحت سوق پیدا می کند. بحث آموزش در میان ما، اساساً به عنوان یک نظام و آن هم از آغاز تربیت یعنی دوره کودکی، نوجوانی و جوانی مطرح نیست. نه برای آن برنامه داریم و نه به صورت جدی به چنین آموزشی به صورت نهایی باور داریم. ما از امیرمؤمنان علی(ع) حدیث مشهوری شنیده ایم که می فرماید: قلب جوان، چون زمین ناکشته، پذیرای هر بذری است که در آن افکنده شود. معمولاَ در نظام تربیتی سنتی و اسلامی، اخلاق و تهذیب نفس جایگاه ویژه ای داشته و دارد. حال آن که در نظام آموزش و پرورش جدید، متأسفانه همه ارزش، اعتبار و موفقیت یک جوان به این است که بتواند مهندس یا پزشک شود. در نظام آموزشی اسلامی، تعریفی که از انسان مطلوب وجود داشت، سرلوحه کارها بود. آدم شدن و به کمالات انسانی نایل آمدن، اصل نظام حوزوی بوده و هست.

——————-

ادامه در پست های بعدی ….

با ما همراه باشید

 نظر دهید »

تواضع پيرمرد و پاسخ سى هزار مسئله

10 مهر 1393 توسط صانعي

تواضع پيرمرد و پاسخ سى هزار مسئله
مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از ابراهيم بن هاشم قمّى حكايت كند:
در آن زمانى كه حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به شهادت رسيد، من عازم مكّه معظّمه شدم ؛ و در ضمن ، به محضر شريف حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام شرف حضور يافتم .
همين كه وارد منزل رفتم ، جمع بسيارى از شيعيان را مشاهده كردم كه از شهرها و مناطق مختلفى جهت زيارت و ملاقات امام جواد عليه السلام آمده بودند.
پس از گذشت لحظاتى ، عموى حضرت - به نام عبداللّه بن موسى كه پيرمردى سالخورده بود - در حالتى كه لباس هاى خشنى بر تن داشت ، وارد مجلس شد در گوشه اى نشست .
سپس امام جواد عليه السلام در حالى كه پيراهنى بلند پوشيده و عبائى بر دوش انداخته بود و كفش سفيدى در پاى داشت ، وارد مجلس ‍ گرديد.
تمام افراد به احترام آن حضرت از جاى برخاستند، آن گاه عموى حضرت به طرف امام عليه السلام جلو آمد و پيشانى برادرزاده اش را بوسيد؛ بعد از آن ، حضرت در جايگاه خويش روى يك كُرسى - كه از قبل آماده شده بود - نشست .
تمام حُضّار از عظمت و هيبت حضرت ، در آن سنين كودكى ، در تعجّب و حيرت قرار گرفته بودند.
در همين اءثناء، شخصى از برخاست و از عموى حضرت سؤ ال كرد: نظر شما درباره كسى كه با حيوانى نزديكى كند، چيست ؟
عبداللّه پاسخ داد: دست راستش قطع مى شود و نيز حدّ شرعى بر او جارى مى گردد.
ناگاه امام جواد عليه السلام سخت ناراحت و خشمگين شد و با نگاهى به عمويش فرمود: اى عمو! از خدا بترس و تقوا داشته باش ، خيلى خطرناك است آن موقعى در پيشگاه با عظمت خداوند متعال بايستى و بگويند: چرا چيزى را كه نمى دانستى ، اظهار نظر كردى ؟!
عبداللّه عرضه داشت : مگر پدرت چنين نفرموده است ؟
حضرت فرمود: از پدرم درباره شخصى كه قبر زنى را نبش نمايد و بشكافد و با آن مرده نزديكى كند سؤ ال شد؛ كه پدرم در جواب فرمود: بايد دست راستش قطع شود و حدّ زنا بر او جارى گردد، چون كه معصيت نسبت به زنده و مرده يكسان است .
در اين هنگام عبداللّه به خطاى خويش اعتراف كرد و گفت : اشتباه كردم ، شما درست فرمودى ، حقّ با جنابعالى است و من از درگاه خداوند پوزش ‍ مى طلبم .
پس از آن ، مردم كه از اقشار مختلف اجتماع كرده بودند، با مشاهده اين جريان بر تعجّب و حيرت آن ها افزوده گشت ؛ و اظهار داشتند: اى مولا و سرور ما! چنانچه اجازه مى فرمائى ، ما سؤ ال هاى خود را مطرح نمائيم و شما پاسخ آن ها را لطف فرمائيد؟
امام جواد عليه السلام فرمود: بلى ، آنچه مى خواهيد سؤ ال مطرح كنيد، تا جوابتان را بگويم .
پس در همان مجلس ، حدود سى هزار مسئله از حضرت سؤ ال كردند؛ و با اين كه امام عليه السلام در سنين نُه سالگى بود، با بيانى شيوا تمامى آن ها را پاسخ فرود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

ابزار امتیاز دهی

آیه قرآن
آیه قرآن تصادفی
ذکر روزهای هفته
وصیت شهدا

اوقات شرعی

روزشمار محرم عاشورا
تاریخ روز

آمارگیر وبلاگ

کد آهنگ

قالب وبلاگ

کد موس ستاره

آوازک

فال حافظ

ابزار فال حافظ


قالب


استخاره آنلاین با قرآن کریم


  • مترجم سایت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس