تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

حدیث موضوعی
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حدیث موضوعی

پرسش های مذهبی كودكان

15 مهر 1393 توسط صانعي

پرسش های مذهبی كودكان

سؤالات مذهبی كودك عجیب است . پرسش های او حاكی از روح كنجكاوی اوست . او می خواهد از آنچه كه نمی داند سر در آورد و دریابد كه جهان مذهب و ماوراءالطبیعه چیست . چه بسیارند شك ها و تردیدها و یا علامت های ابهامی كه در ذهن كودك قرار دارند و او می خواهد آنها را برای خود روشن كند . و البته اگر مربی روشن و آگاهی در مسیرش قرار گیرد آینده خوبی را برای او می توان پیش بینی كرد .

سؤالات كودك بسیار و تناسب رشد و فهم و درك كودك هم بهتناسب سن متفاوت است. برای نمونه ذیلاً به مواردی از آنها اشاره می كنیم تا والدین و مربیان برای پاسخ آنها آمادگی پیدا كنند:

1- در شش سال اول : در این سن نوع پرسش ها حتی با آنچه كه در سنین هفت سالگی است فرق دارد . مثلاً كودك سه - چهار ساله از منشاء و علت اشیاء سئوال می كند ، می گوید من از كجا آمده ام ؟ این اسباب بازی را چه كسی تهیه كرده ؟ حسین كجا رفت و چرا ؟ آسمان را كه درست كرده ؟ چرا؟ فلانیمرد ؟ كجا رفت ؟ ….

همانگونه كه ملاحظه می كنید مبنای پرسش ها روی مبدأ و معاد است . می خواهد ببیند منشاء یك امر چیست ؟ و فرجام آن چه می باشد ؟ و این امر همان مسئله ای است كه ما معتقدیم ریشه فطری و نهادی در افراد دارد .

2- در سنین هفت تا ده: از سنینهفت به بعد تفكر منطقی در كودك رشد می كند و بدین نظر سؤالات او عمیق تر و ریشه دارتر است. پرسش هایی كه درباره خدا دارد حساب شده است و او هم بهسادگی اقناع نمی شود . خواستار آن است كه پاسخ ها تا حدودی غنی تر قاطع تر و مستدل تر باشند .

نوع سؤالات آنها از این قبیل است كه مثلاً چرا خدا را نمی بینیم ؟ چطور خدا در همه جا هست ؟ خدا چیست ؟ اگر خدا مثل ابر یا نور خورشید نیست پس چه می تواند باشد ؟ خدا اگر ما را دوست دارد چرا به جهنم می برد ؟ آدم چطور در قیامت زنده می شود ؟ آیا در قیامت باز هم ما خانه داریم ؟ چرا نمی توانیم خدا را ببینیم ؟ آیا این كار در قیامت امكان پذیر است ؟ چرا خدا با ما حرف نمی زند ؟ …

3- در سنین نوجوانی : بدیهی است كه در دوران نوجوانی رشد فكری و عقلی نوجوانان در وضع بهتری است . آگاهی و جهان بینی آنها نسبتاً وسیع تر و طبعاً سؤالاتشان در این رابطه پخته تر و ریشه دارتر است .

آنچه كه ذكرش ضروری است این است كهمبانی اعتقادی د ر طول مدت دوران قبل از نوجوانی باید در ذهنكودك جای خود را باز كرده باشد . پاسخ هایی كه به سؤالات كودكان قبل از ده سالگی می دهیم در تشكیل این مبانی نقش فوق العاده ای دارد ، ضمن این كه والدین كودك در ادای حقوق او ناگزیرند تادر اینسن لااقل دوره ای مختصر از اصول اعتقادی و راه و رسم عملی دینداری را به او بیاموزند .

فراموش نخواهیم كرد كه در سنین نوجوانی سه مسئله در رابطه با مذهب برای فرزندان ما مطرح اند :

1- پیدایش و ظهور حس مذهبی و علاقهمندی به مذهب و تعالیم آن ،آن چنان كه او را دلباخته به مذهب می كند .

2- پیدایش تردید در او راجع به آنچه كه آموخته است و اینك مطلقاً در پی تجدید نظر است تا صحبت آن را مورد تأیید قرار دهد .

3- پیدایش سؤالات متعدد در ذهن او كه اغلب ناشی از همان تردیدها و رشد استدلال و منطق در اوست و او معمولاً بهعلت غرور و خودخواهی حاضر نیست آنها را همه گاه مطرح سازد و والدین و مربیان باید بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بهسؤالات او پاسخ گویند و او را وادار كنند آنچه در درون دارد ظاهر سازد .


معنی مذهبی بودن از نظر كودك

بههر حال كودكان ما بر اساس فطرت سلیم خود و در اقناع روح كنجكاو خویش به رفتاری مذهبی می پردازند . صورت عقلی گرفتن رفتار مذهبیكودك از حدودهفت سالگی است كه شكل می گیرد و می تواند مطالبی را بفهمد و از آن سر در آورد . قبل از این سنین اغلب جنبه احساسی و نشان دادن همراهی و همگامی با والدین و دیگران را دارد .

 

حالات مذهبی كودك

شاید این سخن بسیار عجیب بهنظر آید كه بگوییم طفل ما گاهی دارای حالات مذهبی است ،این امری است كه واقعیت دارد . ادای این حالات قبل از چهارسالگیممكن است صورت تقلیدی داشته باشد ولی از حدود سنین هفت به بعد بیش یا كم صورت مستقلی پیدا خواهد كرد .

او در میان جمع و حتی در تنهائی كلماتی را كه بهطور شكسته و بسته یاد گرفته زمزمه خواهد كرد . در مواردی با وضو گرفتن خود را آماده نماز خواندن می كند . روی به قبله می ایستد و اصرار دارد كه بد نایستدو از میزان منحرف نشود ، در حالی كه در چهار سالگی مادرش روی به قبله می ایستاد و او روی به مادر .

در سنین قبل از هفت اعمال مذهبی انجام می شود ولی اغلب دارای جنبه احساسی و عاطفی و برای خوشامد پدر و مادر است ولی بعد از این سنین عبارات او رنگ و روی عقلانی می گیرند ، آن چنان كه گاهی عمل خطایی را انجام می دهد و پشیمان می شود و در این پشیمانی است كه جداً توجه می كند و حتی ممكن است گریه و ناله كند و اشك بریزد .

او در سن و موقعیتی نیست كه بگوییم مناجاتی دارد و حالیو برای گناه خود احساس شرمندگی در پیش دارد. می توانیم بگوییم این امر از حدودنه سالگی در كودكان دیده می شود. اگر دریابند كه عملشان خطا و لغزش بوده و عقوبت دوزخ و آتش را در پی دارد برای آن نگران می شوند و اشك می ریزند و توبه آنها بسی صادقانه تر از توبه دیگران است .


رفتار وارونه

بهعلت محدودیت در درك و فهم و عدم آگاهی از ابعاد مباحث دینی در مواردی ممكن است رفتار مذهبی وارونه ای از او دیده شود مثلاً از جایی چیزی بدزدد و آن را به فقیری دهد تا از این طریق مستحق بهشت گردد !! گاهی ممكن است دو رفتار متضاد از او سر بزند بدین گونه كه مثلاً با پدر و مادر در افتد ، به آنها توهین كند و جسارت نماید و دقایقی بعد با حالی و دعایی از خداوند طلب بخشش كرده و از او بخواهد كه پدر و مادرش به بهشت بروند .

برای كودكان این منطق بهصورت خوبی جا افتاده است كه اشكالی ندارد الان دروغ بگوید و خود را از شر تنبیه والدین و معلم خود رها سازد و ساعتی بعد توبه كند و خدا هم او را ببخشد و البته این وضع بههنگامی پدید می آید كه او خود را در آن تنبیه محق نشناسد و هم تصورش اینباشد كه خدا بسیار بخشنده است .

رفتارهای وارونهیمذهبی كودكان اغلب ناشی از سوء آموزش ها ، یك جانبه بودن آموزش ، گفتن یك یا چند بعد یك مسئله برای طفل و فراموش كردن دیگر ابعاد است . بههمین نظر ما معتقدیم كه برای كودكان مسئله ای را مختصر و ساده ولی با همهیجوانب و ابعاد مورد نیاز باید شرح داد . اگر سخن از كمك دادن به فقیر است باید این نكته هم به او تفهیم شود كه به فقیر از مال خود باید كمك داد نه از مال مردم و یا از طریق دزدی .

 نظر دهید »

به سوالات عجیب و غریب کودکان چه جوابی بدهیم؟

15 مهر 1393 توسط صانعي


تربیت کودک - به سوالات عجیب و غریب کودکان چه جوابی بدهیم؟

لوح سپید کودکان :کودکان مانند یک لوح سپید هستند که هیچ چیزی روی آن نوشته نشده و این لوح سپید تمامی اطلاعات خود را از محیط اطراف خود چه از طریق خانواده و چه جامعه دریافت می‌کند. زمانی که بچه‌ها اطلاعات را جمع‌آوری کردند به‌تدریج شروع به پرسیدن سوال از والدینشان می‌کنند. هر چقدر کودک نسبت به محیط اطراف خود دقت بیشتری داشته باشد به همان اندازه سوالات بیشتری از خانواده خود می‌پرسد. در ابتدا سوالات کودکان عینی‌تر است یعنی مربوط می‌شود به چیزهایی که می‌بینند و در مورد آنها از پدر و مادر پرس‌وجو می‌کنند اما به‌تدریج که سن کودک بالاتر رفت سوالات او انتزاعی‌تر می‌شود مثل خدا کجاست؟ بچه‌ها از کجا می‌آیند؟ خوب بودن یعنی چه؟ و سوالاتی از این قبیل اما این نکته را هم به خاطر داشته باشید تا زمانی که کودک، مرحله اول که مربوط به سوالات عینی است را پشت سر نگذارد به مرحله دوم که سوالات انتزاعی است نخواهد رسید.اما واکنش والدین در مقابل سوالات کودکان بسیار مهم است و تاثیر زیادی در شکل‌گیری شخصیت فرزندان دارد. نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که در هیچ شرایطی به فرزندتان دروغ نگویید. ممکن است فرزندتان در مورد چگونگی به دنیا آمدن خودش سوال بپرسد و شما به این دلیل که نمی‌خواهید جواب واضحی به او بدهید، بگویید لک‌لک‌ها بچه‌ها را به این دنیا می‌آورند یا جواب‌هایی مثل اینکه از بیمارستان تو را انتخاب کردیم.دقت کنید که شما از آن خانواده‌هایی نباشید که جواب سوالات کودکتان را به این صورت می‌دهید. اینگونه جواب‌ها 2 پیامد منفی دارد؛ دروغ والدین باعث می‌شود کودک به والدین خود اعتماد نکند یا اینکه تصور کند شما به‌عنوان پدر و مادر نادان هستید و در اینجا رابطه بین والد و کودک آسیب می‌بیند. در چنین شرایطی معمولا بهترین حالت این است که از خود کودک بپرسیم در مورد سوال مطرح‌شده‌اش چه اطلاعاتی دارد. در واقع در قدم اول باید اطلاعات کودک را استخراج کنیم تا متوجه شویم چه چیزی در ذهنش دارد. ممکن است فرزندتان از یک منبع نادرست به جواب سوالش رسیده باشد و به همین دلیل به‌عنوان یک والد باید بدانید چه چیزی در ذهن کودکتان است. بعد از اینکه فرزندتان اطلاعات خودش را بیرون ریخت سعی کنید دانسته‌هایش را در مورد سوال را تصحیح کنید. اگر جواب فرزندتان براساس باورها و عقاید مشروع نبود اصلا دستپاچه نشوید و سعی کنید با آرامش، داده‌های مناسب سن فرزندتان به او بدهید چون اگر غیر این عمل کنید تاثیر سوئی در شخصیت فرزند می‌گذارد و سوالات او برایتان به یک دغدغه بزرگ تبدیل خواهد شد.

کودکانی که هر چیزی را به دهان می‌برند: کودکان در مراحل اولیه رشدشان تفاوت بین خود و دنیای پیرامونشان را درک نمی‌کنند چون در این مراحل مرز بین خود و دنیای اطراف خود را تشخیص نمی‌دهند. کودک ممکن است بین دست خود و پایه یک صندلی هیچ تفاوتی قائل نشود چون هنوز نتوانسته دنیای بیرونی خود را درک کند. دنیای بیرون برای کودکان سرشار از محرک‌های مختلفی است که برای آنها تازگی دارد و به همین دلیل نسبت به آن کنجکاوی نشان می‌دهند و به دهان بردن اشیاء ابزار اولیه آنها برای شناسایی محیط اطرافشان است.

تفاوت‌های جنسیتی: کودکان تفاوت‌های جنسیتی را از طریق خانواده و جامعه می‌آموزند. آنها در این سن از محیط بیرون خود الگوبرداری می‌کنند. دختری که در سن کودکی کفش مادرش را پا می‌کند در واقع در حال الگوبرداری است. این سنی است که می‌توان در کودک تاثیر گذاشت و الگوهای مناسبی را در اختیارش قرار داد. نحوه پوشیدن لباس، مدل مو و الگوهای دیگری که از طریق خانواده در معرض دید کودکان قرار می‌گیرد به‌تدریج آنها را با تفاوت‌های جنسیتی آَشنا می‌کند و مفهوم دختر و پسر، زن و مرد در ذهنشان شکل می‌گیرد. این مرحله و در واقع آشنایی کودک با تفاوت‌های جنسی بین مرد و زن جای نگرانی ندارد و خانواده‌ها باید در مورد این موضوع با بچه‌ها صحبت کنند و الگوی مناسبی را در مورد کنجکاوی کودکان و سوالاتشان در اختیارشان قرار دهند.

 نظر دهید »

نتیجه گیری مبحث نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت

14 مهر 1393 توسط صانعي

● نتیجه گیری :

رابطه محبت آمیز و محترمانه پدر و مادر با یکدیگر و با فرزندان، زمینه ساز بروز خلاقیت در آن هاست .توجه کردن به جزیی ترین حرکات، حرف ها و مهارت های فرزند که معمولا از دید والدین پنهان مانده است نیز در بروز خلاقیت در نوجوان نقش موثری دارد.تقویت اعتماد به نفس در فرزندان از طریق شنیدن فعال و بازتاب احساس و عقیده وی نیز زمینه بروز خلاقیت در نوجوان را فراهم می کند.

موثرو ماندگارترین تشویق را چهره شاداب و لحن ملایم و مهربان والدین است تشویق ها و تحسین ها باید متوجه رفتارها و حرف های مشخص باشد و به صورت صفت های کلی بیان نشود. بهترین تشویق ها و تحسین ها نوع غیر مستقیم آن است که شامل گفتن خوبی های فرزندان به فامیل و دوستان و ایجاد تصویر مثبت اجتماعی از وی است . والدین حتی در صورت شکست و افت درسی فرزندان خود پس از واگذاری مسیولیت های شخصی به آن ها نباید به سرزنش، تحقیر، انتقاد، مقایسه، منت گذاشتن، نصیحت کردن و تهدید وی بپردازند بلکه باید به توجه عاطفی خود ادامه دهند.

در این شرایط والدین باید نکات مثبت فرزندان خود را برجسته کنند و فضایی از مهربانی، صمیمیت، احترام و اعتماد را در محیط خانواده بوجود آورند تا بتدریج شاهد خلاقیت های بی نظیر بچه ها در غلبه بر شکست ها و رسیدن به استقلال و خودکفایی باشند

تذکر مداوم، سرزنش، نصیحت کردن، پیش بینی های منفی و گله و شکایت دایمی و انتظارات زیاد و تلاش برای تغییر فرزند بدون ایجاد زمینه های مناسب به هر نیتی که باشد سبب اصلاح رفتار نوجوان نمی شود، زیرا، خواسته ها و انتظارات ما زمانی از سوی دیگری پذیرفته می شود که در بخش مثبت ذهن وی جاری شود .


عزیزه کاظمی منابع و مآخذ قرآن کریم مجله یاس شماره 33 مجله پیام زن شماره 101 مکارم الاخلاق مؤ سسه اعلمی تهران روزنامه قدس شنبه 18 آذرماه وسایل الشیع 1577 بحارالانوار نهج البلاغه دشتی ارشاد القلوب تاریخ یعقوبی فروع کافی
مقالات ارسالی به آفتاب
 نظر دهید »

ویژگی های مادر نمونه

14 مهر 1393 توسط صانعي

● ویژگی های مادر نمونه

اکنون به اختصار به ویژگی های مادر نمونه میپردازیم، البته روشن است که وقتی از مادر نمونه گفتگو به عمل میآید بیشترین مقصود، بر محور وظایف و اوصافی است که در رابطه با فرزندان خود دارد و یا باید بدان متّصف باشد، که آن را در پنج بخش برمیشماریم.

1) نیازهای عاطفی کودک

الف) نوازش و محبت

 

ابراز محبت و علاقه به کودک از دو جهت در شکلگیری شخصیت کودک مؤثر است. اول آن که بروز و ظهور استعدادها و قوای او که خداوند متعال در وجودش قرار داده تا حد زیادی به آن بستگی دارد. پیش از این به نقش اظهار محبت در این خصوص توجه نمیشد و بیشتر خانوادهها تربیت فرزند را، در اعمال خشونت و تنبیه بدنی میدانستند و پدر و یا مادر موفق را کسی میپنداشتند که فرزندان او هر چه بیشتر از او ترس به دل داشته باشند، در صورتی که هماکنون این قضیه کاملاً به عکس است و تحلیلگران مسایل تعلیم و تربیت متفقند که هیچ عاملی جای محبت و نوازش را در بروز و رشد استعدادها و شخصیت کودک نمیگیرد. والدین موفق کسانیاند که توانسته باشند بین خود و فرزندانشان رابطهای دوستانه و صمیمی بر پایه احترام متقابل ایجاد کنند.

اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبتآمیز گفتن و بازی با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس میبخشد و کسانی هستند که از چنین کاری عاجز و یا بدان بیتوجهاند و یا آن را منافی شأن و مرتبه خود میدانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهی از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویی و توجه به نیاز دایمی کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامی رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.

و دیگر آن که کودک در آغوش گرم و محبتآمیز مادر و پدر است که نوع دوستی و محبت به دیگران و علاقهمندی به سرنوشت آنان را میآموزد. کودکی که خود از محبت کافی برخوردار بوده و در این زمینه اشباع شده است، دیگردوست و محبتورز است، و به راحتی با کودکان دیگر میتواند به ایجاد رابطه دوستانه اقدام کند. چنین کودکی دچار انتقامجویی و عقدهگشایی و حسادت و خیانت و سرکشی نمیشود و حتیالامکان بیمهری ها و تجاوزات دیگران را نیز با عفو و مهربانی پاسخ میدهد. چنین انسانی کمتر در زندگی و روابط اجتماعی خود با شکست مواجه میشود و جاذبههای نیرومند وجودی و عاطفی رشد یافتهاش همه را به سوی او میکشاند.

در خانوادهای که کودک فقط از پدر واهمه دارد، تا وقتی او در خانه است آرام است، ولی به محض خروج او از منزل، با ناسازگاری و بهانهجویی های خود مادر را بیچاره میکند.

خلاصه، کودکی که در دوران ویژه آن، از محبت مادری و پدری محروم بوده است، در بزرگی قطعا جبران آن ممکن نخواهد بود.

یکی از روانشناسان میگوید: اولین کسانی که خریدار مدهای جدید و تغییر لباس و خودآرایی های زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکی میباشند.

در روایت آمده است: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزندان خود حسن و حسین علیهماالسلام را بوسید. اقرع بنحابس که شاهد آن جریان بود گفت: من دارای بیست فرزند هستم و تاکنون من هیچ یک از آنان را نبوسیدم! حضرت جملهای به این مضمون فرمودند: به من چه اگر خدا خداوند عاطفه را از دستت برده باشد!

البته این نکته را نیز باید توجه داشت که خود ابراز محبت و عاطفه به صورت مثبت و معتدل که پیآمد زیادهروی در آن را نداشته باشد هنری است که از هر کس ساخته نیست.

اظهار علاقه به صورت در آغوش کشیدن، بوسیدن و کلمات محبتآمیز گفتن و بازی با کودک و امثال آن است که به کودک شخصیت، اعتدال و اعتماد به نفس میبخشد و کسانی هستند که از چنین کاری عاجز و یا بدان بیتوجهاند و یا آن را منافی شأن و مرتبه خود میدانند. مادر نمونه آن است که به این موضوع نه به صورت نیاز خود ـ که گاهی از او این عمل سر زند ـ بلکه به صورت پاسخگویی و توجه به نیاز دایمی کودک بدان مبادرت ورزد و آن را حاکم بر تمامی رفتار و مناسبات خود با فرزند خویش کند.

ب) رفتار عادلانه

برخی مادران و یا پدران، گاهی بیدلیل موجه بعضی از فرزندان خود را بر برخی دیگر ترجیح داده و رفتار محبتآمیزتری را با او دارند، و به ویژه این توجه بیشتر ـ که گاهی خیلی هم مایه عذاب و اذیت برای برخی خانوادهها میشود ـ وقتی اتفاق میافتد که پس از یک فرزند خردسال، نوزاد دیگری متولد میشود که معمولاً در این صورت کودک بزرگتر به دست فراموشی سپرده میشود و همه توجهها به سوی دومی گسیل میگردد و در نزاع ها و برخوردهای کودکانه گرچه دومی مقصر باشد همیشه حق به او داده میشود، و اولی را به بهانه این که تو بزرگ هستی، از حق خود محروم میکنند، و بازتاب چنین رفتاری بسیار روشن است. در صورتی که با توجه به این که به خصوص در ماه های اول تولد نوزاد، که هم شروع دوران تازه و فصل جدیدی از نوع رابطه والدین با کودک اولی است و طبعا از حساسیت بیشتری برخوردار است و از طرف دیگر اظهار محبت به نوزاد نیز تأثیر چندانی بر او ندارد، باید بیشتر توجهات و ابراز علاقهها معطوف به کودک نخستین شود، تا او احساس نکند که با آمدن دیگری، همه چیز از او گرفته شده و دیگر توجهی به او نمیشود. این رفتار هم از میزان ناهنجاری ها و بهانهجویی های او میکاهد و هم رابطه آینده او با کودک تازه وارد را به خوبی شکل میدهد.

در روایت آمده است: رسول گرامی صلی الله علیه و آله روزی مردی را که دارای دو فرزند پسر بود، دیدند که فقط یکی از آن دو را بوسید حضرت فرمودند: فهلا ساویت بینهما ؛ چرا با هر دو به یک گونه عمل نکردی؟

و باز در حدیث دیگری از همان حضرت آمده است: اعدلوا بین اولادکم کما تحبّون أن یعدلوا بینکم فی البرّ و اللّطف. بین فرزندان خود همچنان که دوست دارید آنها با شما به عدالت رفتار کنند، عادلانه عمل کنید.

ج) فراهم کردن محیطی آرام

فراهم کردن محیطی آرام برای فرزندان در سایه تفاهم با همسر و خویشان

نکته ای قابل توجه این است که در مورد زن و یا مادر و یا همسر نمونه نمیتوان هر یک را جدای از دیگری به حساب آورد. یک زن نمونه نمیتواند مادر و یا همسر نمونه نباشد همچنان که مادر نمونه الزاما همسر نمونه هم هست، چون تا زن در همسری، شایسته نباشد قادر نیست به وظایف مادری قیام کند. قربانی اصلی زندگی های پرجنجال و با روابط ناسالم، فرزنداناند. اگر خانمی بتواند حتیالامکان محیط خانواده را آغشته به محبت و تفاهم کند و از کم و کاستی های زندگی چشمپوشی کند و خلأهای معیشتی را از جریان اطلاع فرزندان خود دور سازد و در چشم آنان زندگی مشترک خود با شوهر و فرزندان را موفق جلوه دهد و روح قناعت و سازش را در وجدان آنان تقویت کند و روابطی سالم با اقوام خود و شوهر برقرار سازد، چنین زنی بالاترین خدمت ها را به بچههای خود کرده و خود نیز از آثار آن بهرهمند است.

د) حوصله و متانت در برخورد با ناهنجاری های کودک

انسان در هر دورهای از حیات خود طبیعت و اقتضایی خاص به خود دارد، بسیاری اذیت و شیطنت کودکان را به حساب بدی او میگذارند و به سرعت در برابر لجبازی، بهانهگیری و شیطنت های کودکانه آنان برآشفته شده و آنها را به باد کتک میگیرند. این کار گذشته از این که ستم به کودک بوده و شرعا و اخلاقا درست نیست، آثار بد تربیتی داشته و بر سرکشی و ناهنجاری های کودک میافزاید. باید توجه داشت فرزند در سنین کودکی نارسایی عقلی دارد. او توجه به زشتی کار خود ندارد و به طبیعت خود عمل میکند. نه با اراده و قصد اذیت.

در روایتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: لا تضربوا اطفالکم علی بکایهم فانّ بکایهم اربعة اشهر شهادة ان لا اله الا اللّه و اربعة اشهر الصلاة علی النّبی و آله و اربعة اشهر الدعاء لوالدیه ؛ کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعای خیر برای والدینشان است.

مرحوم صاحب وسایل هم طبق این حدیث فتوا داده است که این عمل شرعا جایز نیست.

ه) تربیت مذهبی

داشتن روحیه مذهبی و اعتقادات و ایمان درست و سالم، گذشته از این که تأمین کننده سعادت انسان در زندگی اصلی و ابدی اوست، کمککار بسیار خوب و تکیهگاهی بسیار مطمین، برای او در دستیابی به اهداف حیات کنونی اوست. خداشناس واقعی و عارف به وظیفه، قطعا بهترین پدر و یا مادر برای فرزندان و شایستهترین همسر برای زن و یا شوهر و صالح ترین و خدمتگزارترین فرزند برای والدین و مفیدترین انسان برای جامعه خود خواهد بود. و چه خدمتی از این بالاتر که مادری بتواند از همان ابتدای دوران کودکی، شهد حلاوت نماز و ذکر و یاد خدا را در کام فرزند خود بچشاند و آفریدگار او را به او بشناساند و جان او را با مبدأ هستی پیوندی پایدار بخشد؟ و چنین مادر و پدری جز بهشت برین، چیزی پاداش حقیقی او نتواند بود.

در باره مزد چنین کسی، حضرت امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل میفرماید

که آن حضرت فرمودند: هر کس فرزند خویش را ببوسد خداوند حسنهای برایش مینویسد و هر کس او را خوشحال کند خداوند او را در قیامت خوشحال خواهد کرد و هر کس آیات قرآنی به او تعلیم دهد در قیامت آن والدین را میطلبند و دو جامه بهشتی به آنان میپوشانند که از نور آن دو صورت های بهشتیان درخشیدن میگیرد.

مادر نمونه ویژگی های دیگری نیز در رابطه با فرزندان خود دارد که برای رعایت اختصار فهرستوار آن را بیان میکنیم.

2) نیازهای جسمی

مادر گذشته از رسیدگی به نیازهای عاطفی کودکان خود نیازهای جسمی آنان را نباید دستکم به حساب آورد. و آنها عبارتند از:

در روایتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کودکان خود را به جهت گریه آنها کتک نزنید زیرا گریه آنان تا چهار ماه شهادت به توحید و چهار ماه صلوات بر محمد و آل محمد و چهار ماه دیگر نیز دعای خیر برای والدینشان است.

الف) امکان بهرهگیری کامل کودک از شیر مادر

وظیفهای که در این خصوص بر دوش مادر است ـ گذشته از این که نباید کودک خود را به علت برخی ملاحظات راحتطلبانه از خوردن شیر خود محروم کند ـ این است که با تقویت و تغذیه سالم خود تلاش در جهت افزایش شیر خود کند تا امکان هر چه بیشتر استفاده کودک از شیر مادر را فراهم سازد.

ب) بهداشت و نظافت به موقع کودکان

ج) تغذیه سالم و به موقع آنها

د) فراهم آوردن تفریحات سالم برای فرزندان.

از مهمترین ویژگی مادر نمونه آن است که به گونهای با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکی به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذاری و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.

3) نیازهای علمی

الف) پیگیری وضعیت درسی و میزان پیشرفت علمی و کمک لازم به فرزندان در این زمینه.

ب) ارتباط مستمر و به موقع با مربیان و مدرسه.

4)نیازهای تربیتی

الف) ایجاد روح شجاعت، سخاوت، محبت به دیگران، اعتماد به نفس در فرزند.

ب) کنترل رفت و آمد و نظارت همراه با ظرافت و دقت بر رفتار آنان در ارتباط با محیط بیرون از منزل و دوستان و راهنمایی دلسوزانه و همراه با محبت و تدبیر در این خصوص.

ج) ایجاد ارتباط صمیمی با فرزند به گونهای که او بهترین محرم اسرار خود را مادر خود بداند.

5) مدیریت خوب

به ویژه در ایجاد جوّ تفاهم و دوستی بین فرزندان و عدم تبعیض و رفتار دوگانه با عروس ها و دامادها مگر بر اساس ارزش ها.

6) و در نهایت از مهمترین ویژگی مادر نمونه آن است که به گونهای با فرزندان خود رفتار کند که آنان را به نیکی به پدر و مادر تشویق کند و احترام خود را نزد آنها حفظ کند و بدین وسیله راه را نسبت به خدمتگذاری و کمک خالصانه آنان به والدین خود هموار سازد.

امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: رحم اللّه والدین اعانا ولدهما علی برّهما ؛ خداوند پدر و مادری که فرزندان خود را ـ با رفتار و تربیت خود ـ نسبت به نیکی به خویش کمک میکنند در رحمت خود وارد میکند.

 1 نظر

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(5)

14 مهر 1393 توسط صانعي

● آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک

بدون تردید، یادگیری از مهمترین فرایندهای روانی است که زمینههای آن از سنین کودکی شکل میگیرد و به تدریج با بالا رفتن سن کودک، استعدادهای او نیز بیشتر شکوفا میشود. کودک به دلیل وجود حس قوی تقلید، تلاش میکند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی کند. وجود این حس، به او کمک فراوانی در یادگیری مینماید. والدین نیز میباید از این حس قوی به سود فرزند خود بهرهبرداری کنند و با آموزشهای ابتدایی، کمکم زمینههای آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی، به ویژه نماز، را در او به وجود آورند.

امام صادق علیهالسلام میفرمایند:

هنگامی که کودک به سه سالگی رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است). وقتی هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامی که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد. و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزششان خواهد آمرزید.

ارتقاء سطح دانش و معرفت کودک

گذشته از ضرورت تعلیم کودک و آشنا نمودن او با اصول اعتقادی، آموزشهای دیگری نیز ـ ولو در حد آشنایی برای کودکِ در حال رشد ضروری است.

امام صادق علیهالسلام به جمیلبن درّاج فرمودند: “بَادِرُوا اَحدَاثَکُم بِالحَدِیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِم المُرجِیَةُ"؛ فرزندانتان را با کلام [ما] آشنا کنید پیش از آن که مرجیه (و دیگر فرقههای منحرف عقیدتی) بر شما سبقت بگیرند [ و آنان را منحرف سازند].

و نیز:

“عَلِّمُوا صِبیَانَکُم مِن عِلمِنَا مَا یَنفَعُهُم اللّهُ بِهِ لا تَغلِبَ عَلَیهِمُ المُرجِیَةُ بِرَأیِهَا"؛ کودکانتان را به دانش ما آموزش دهید که برای آنان سودمند است تا مرجیه [و منحرفین] با دیدگاههای خود آنان را مغلوب خود نسازند.

اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام همواره عنایت ویژهای به آموزش فرزند و بالا بردن سطح درک و معرفت او نشان میدادند.

● مادر نمونه

خداوند عشق والدین و به خصوص مادر به فرزند را به ویژه در دوران کودکی و نیاز او به آنان را به صورت غریزی در نهادشان قرار داده و مراقبت از او را به توصیه و دستور واگذار نفرموده است، زیرا تخلف از دستور و فرمان مولی به وفور ممکن است، ولی سرپیچی از حکم غریزه بسیار نادر و مشکل است و او با این تدبیر خود از تلف شدن و دور انداختن کودک به جهت رنج زیاد آن به وسیله والدین، جلوگیری و پیشگیری کرده است.

در صورتی که علاقه و توجه فرزند در دوران پس از کودکی به پدر و مادر به طور غریزی نیست و بیشتر به عواطف، تعهد و احساس مسؤولیت او بستگی دارد و بدین لحاظ در خصوص مراقبت والدین از کودک خردسال خود نیازی به دستور و تأکید نیست ولی در مورد احسان و رعایت احترام به پدر و مادر از سوی فرزند، فرمان و توصیه الهی است که میتواند فرزند را تا آخر عمر خود به پاسداشت حقوق والدین وادار کند.

یکی از روانشناسان میگوید: اولین کسانی که خریدار مدهای جدید و تغییر لباس و خودآرایی های زننده هستند، همان تحقیرشدگان دوران کودکی میباشند.

و لذا خداوند متعال در آیات چندی از قرآن کریم، بر رعایت این حق و توجه دادن به مقام آنان تأکید ورزیده است؛ از جمله میفرماید: و قضی ربّک اَنّ لا تعبدوا الاّ ایّاه و بالوالدین احسانا … ؛ خداوند حکم فرموده است جز او را نپرستید و به والدین خویش احسان روا دارید… .

در این آیه کریمه، نیکی به پدر و مادر پس از فرمان به بندگی الهی آمده و والدین هم به صورت مطلق ذکر شده و به ایمان و اسلام مقیّد نشده است که این دو امر، خود بیانگر طبیعی بودن این حق و اهمیت بسیار بالای آن است.

در جای دیگر پس از تأکید بر رعایت این حق به خصوص به رنجی که مادر در رابطه با فرزند خود متحمل میشود تکیه کرده و آن را توجه داده و گوشزد میفرماید:

و وصیّنا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته امّه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا … ؛ ما انسان را نسبت به والدینش به نیکی سفارش کردیم، مادرش او را با محنت و رنج حمل کرد و با مشقت و سختی به دنیا آورد و مدت بارداری و از شیرگرفتن او سی ماه است.

در این آیه کریمه به سه مورد از مهمترین کارهایی که مادر در رابطه با فرزند بر دوش میگیرد اشاره شده است:

1) مرحله حمل و بارداری؛

2) زایش و ولادت؛

3) حضانت و شیردهی.

این یادآوری خود نشانه عنایت ویژه خداوند متعال بر اهمیت بیشتر احسان به مادر است که بازتاب آن در روایات معصومان(علیهمالسلام) منعکس شده است.

ویل دورانت مینویسد: در نمایش بزرگ توالد، که محور حیات است، عمل نر حقیر است، او فقط سیاهی لشکر است. در بحران وضع حمل، مرد با دستپاچگی و حیرت در کنار زن میایستد و سرانجام به حقارت و غیر ضروری بودن هستی خود، در پهنه رشد نوع پی میبرد. در این لحظه است که میفهمد، زن از او به نوع نزدیک تر و وابستهتر است و جریان عظیم حیات، در وجود زن است و خلقت از خون و جسم اوست و به تدریج در مییابد، که چرا اقوام ابتدایی و ادیان بزرگ، مادری را میپرستیدند.

مقصود از ذکر این مختصر، توجه به این نکته است که اگر مقصود از پرسش در باره مادر نمونه این است که به وظیفه خود در این خصوص پی ببریم، باید بدانیم که از دیدگاه اسلامی نمونه بودن یا نبودن مادر در وظیفه احسان نسبت به او تأثیر چندانی ندارد. و این نیکی و رعایت حقوق او از جهت مادر بودن از اموری است که حتی ایمان هم در آن دخالتی ندارد، تا چه رسد به نمونه بودن و این حق طبیعی اوست. و اگر مقصود وظیفهای است که هر زنی نسبت به فرزندان خود داشته و به عنوان کمالی برای خود او مطرح است، این سؤال بسیار بجا و درخور تحقیق و پاسخ بایسته است.

 نظر دهید »

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(4)

13 مهر 1393 توسط صانعي

● لزوم تربیت فرزند از سنین کودکی

همانگونه که کارشناسان تربیت کودک نیز اذعان دارند، بهترین دوره برای تربیت فرزند، دوران کودکی است. زیرا در این سنین حس تقلید و نیز حس پذیرش آموزههای تربیتی، در سطح بالایی از توانمندی قرار دارد و کودک به خوبی آن چه را که به او آموخته میشود، فرا میگیرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به فرزند خود امام مجتبی علیهالسلام میفرماید: قلب کودک نورس همانند زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از این رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشهات به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بشتابی که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن بینیاز ساختهاند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: “مَن رَبّی صَغِیراً حَتَی یَقُولُ لااِلهَ اِلاّ اللّه لَمْ یُحَاسِبهُ اللّهُ"؛ هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● ضرورت مهرورزی و توجه به عواطف کودکانه

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:

“اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه"؛ همانا پروردگار بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید.

همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:

“مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ"؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی مینویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند.

و در جای دیگری فرموده اند:

“اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.

همچنین روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند (مورد) رحم (واقع) نمیشود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● رعایت حدود محبت و اظهار علاقه

با این که در اسلام درباره اظهار علاقه نسبت به کودکان سفارش شده است اما این مهرورزی و علاقه نباید مَصالح واقعی را تحتالشعاع قرار بدهد، بلکه میباید با اظهار محبتِ مهار شده، با کودکان رفتار کرد. زیرا در برخی از موارد، اظهار محبتِ بیحساب، باعث فدا شدن مصالح بزرگتری میشود و یا موجب سوء استفاده کردن کودک و در اصطلاح عامیانه لوس شدن او میگردد. باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است. امام باقر علیهالسلام در این راستا میفرماید:

“شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَی الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِیرِ اِلَی العُقُوقِ"؛ بدترین پدران کسی است که [در نیکی از حد اعتدال خارج شود و] به زیادهروی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی، به عاق والدین دچار شود.

نگاشتهاند؛ روزی جمعی از دوستان امام باقر علیهالسلام به منزل ایشان آمدند. یکی از فرزندان خردسال ایشان دچار تب شدید و بیماری سختی بود. امام نیز از این موضوع سخت ناراحت بودند به گونهای که آرامش نداشتند و آثار اندوه در چهره ایشان دیده میشد. مهمانان با مشاهده سیمای اندوهگین امام، بر حال ایشان نگران شده و با خود گفتند اگر این فرزند از دنیا برود حتماً از اندوه و پریشانی برای امام اتفاقی میافتد. در همین اثنا، صدای گریه زنان از اتاق مجاور شنیده شد و همگی دانستیم که برای کودک اتفاقی افتاده. اندکی بعد با خبر شدیم که فرزند خردسال امام از دنیا رفته است. امام به اتاق مجاور رفت و پس از ساعتی بازگشت اما بر خلاف انتظارِ حاضرین، دیگر در چهره ایشان اثری از پریشانی دیده نشد، به امام عرض کردند: وقتی که ما نزد شما آمدیم به گونهای پریشان بودید که ما نگران حال شما شدیم [اما اینک اثری از ناراحتی در شما نمیبینیم!] امام فرمودند: ما نیز [مثل شما]دوست داریم که عزیزانمان تندرست و به دور از آسیب باشند ولی زمانی که امر الهی سر رسید و تقدیر خدا محقق گردید [گردن نهادن در برابر] امر خدا برایمان عزیزتر است.

به بیان دیگر، درست است که محبت به فرزند جایگاه ویژهای دارد اما نباید همه چیز را فدای آن نمود و از وظیفه اصلی سر باز زد.

● مهرورزی بیشتر به دختر

اسلام بین دختر و پسر فرق نمیگذارد و ملاک برتری را در تقوا میداند، و خداوند به هر کس بخواهد دختر و به هر کس که خواست پسر میدهد. مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کریم میفرماید:

یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ اَو یُزَوِّجُهُم ذُکْرَاناً وَ اِنَاثاً وَ یَجعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیماً اِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد دختر و به هر که بخواهد پسر میدهد و یا پسر و دختر را با هم به وی عطا میکند و آن که را بخواهد نازا مینماید. به درستی که او دانای تواناست.

اسلام شدیداً سنت ناپسند و جاهلی اکراه از دختر داشتن را رد میکند و بر خلاف افکار ظاهربین که پسر را بیشتر دوست میدارند، در بعضی از موارد دختر را برتر از پسر قلمداد میکند و دلیل آن را وجود پارهای از ویژگیهای ذاتی که در درون آنهاست، برمیشمارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در اینباره میفرماید:

“نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَکاتٌ مُفَلَّیَاتٌ"؛ دختران چه فرزندان خوبی هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمترسانی، یار و غمخوار [اعضای خانواده]، با برکت و پاکیزه کننده [در خانواده برای پدر و مادر.]

و نیز فرمودهاند:

“اِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الاُناثِ اَرَقٌّ مِنهُ عَلَی الذُّکُورِ"؛ خداوند متعال بر دختران مهربانتر است تا پسران.

در برخی موارد دختران برتری نیز دارند. امام صادق علیهالسلام فرمود:

“البَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ البَنُونُ نِعمَةٌ وَ اِنَّما یُثَابُ عَلَی الحَسَنَاتِ و یُسألُ عَنِ النِعمَةِ"؛ دختران نیکی و پسران نعمتاند و همانا بر نیکیها پاداش داده و از نعمتها سؤال میشود.

اسلام با در نظر داشتن روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخی از رفتارهای خانوادگی مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند.

روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند مورد رحم واقع نمیشود.

 3 نظر

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(3)

13 مهر 1393 توسط صانعي

● بررسی تربیت کودک در روایات اسلامی

موضوع تربیت فرزند، از دیرباز جزو موضوعات اساسی و بنیادی اسلام بوده است. در دنیای امروز با توسعه و رشد مهارناپذیر تکنولوژی و پیشرفتهای چشمگیر آن، و نیز در عصر رویکرد دوباره بشر به مسیله دین و تربیت الهی موضوع تربیت فرزند، همچنان چشم گیر مینماید. امروز حتی خانوادههای غربی نیز به خوبی دریافتهاند که بازیهای رایانهای، سایتهای سرگرمی، چتهای اینترنتی، تلویزیون، سینما، و … نیازهای روحی فرزندشان را تأمین نمیکند و بنیان خانواده را اکسیری جز تربیت صحیح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آن است که نگاهی کوتاه به تربیت دینی کودک در روایات اسلامی بیندازد.

باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است.

● ضرورت تربیت فرزند صالح

تربیت، مجموعه روشها و راهکارهایی است که از آغاز زندگانی انسان، به کار گرفته شده است تا او در مسیر صحیح رشد و ترقی قرار گیرد و در پرتو این آموزشها، بتواند خود را از انحراف نجات دهد و راه سعادت و کمال را در پیش گیرد. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودهاند: “اَلوَلَدُ الصّالِحُ رَیحَانَةٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّةِ"؛ فرزند صالح گلی است از بوستان بهشت. همچنین فرمودند: “مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحُ"؛ فرزند صالح نشانه خوشبختی فرد است.

امام صادق علیهالسلام نیز فرمودند: “مِیرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ …؛ میراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است.

● نام گذاری شایسته

مسیله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. بسیاری از افراد هستند که در بزرگسالی، نام خود را به دلیل عدم تناسب تغییر میدهند و حتی برخی از جوانان و نوجوانان نیز از گفتن نام اصلی خود، به دلیل سبُک و سخیف بودن، پرهیز مینمایند.

از آن جا که اسلام به شکوه و جلال مسلمانان توجه ویژه دارد، آنان را از نامگذاریهای ناشایست و غیر متین برای فرزندان، باز داشته است. حتی از نام گذاریِ نیک، به حقی مسلّم بر گردن پدر و مادر تعبیر شده است. امام کاظم علیهالسلام میفرماید:

“اَوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ یُسَمِّیهِ بِأِسمٍ حَسَنٍ فَلیُحَسِّن اَحَدُکُمُ اسْمَ وَلَدِهِ"؛ نخستین کار نیکی که شخص برای فرزندش انجام میدهد این است که نام نیکو بر او بگذارد. پس شایسته است هر یک از شما نام فرزند خود را نیکو قرار دهد.

همچنین روایت شده است که فردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و پرسید: ای رسول خدا! حق فرزندم بر من چیست؟ فرمود: نام و تربیتش را نیکو کنی و او را در محیطی خوب پرورش دهی.

امام صادق علیهالسلام در سخنی فراگیر و کامل در پاسخ ابن حمید، که برای مشورت در مورد انتخاب نامی برای فرزندش شرفیاب شده بود، فرمودند: از نامهایی که بندگی خدای را میرساند (انتخاب کن و) بر او بگذار.

گذشته از این مطلب، احادیثی موجود است که مبتنی بر تغییر برخی نامها توسط اهل بیت علیهمالسلام میباشد که آنان اینگونه ناخرسندی خود را از گذاشتن این دسته نامها اِبراز داشتهاند؛ آنسان که آوردهاند رسول خدا صلی الله علیه و آله نام افراد و اماکنی که زیبنده نبود، تغییر میدادهاند.

همچنین آمده است که امیرالمؤمنین علیهالسلام، با این که نام مادر و همسرشان فاطمه علیهاالسلام بود، نام یکی از دختران خود را نیز فاطمه نهادند. و نیز نگاشتهاند شدت علاقه به حضرت زهرا علیهاالسلام در اهل بیت علیهمالسلام به گونهای بود که امام کاظم علیهالسلام نام چهار دختر خود را فاطمه گذاشتند؛ فاطمه کبری، فاطمه وسطی، فاطمه صغری، فاطمه اخری که به فواطم اربعه شهرت یافتند. امام رضا علیهالسلام نیز فرمودهاند: “لایَدخُلُ الفَقرَ بَیتاً فِیهِ اسْمُ فَاطِمَة مِنَ النِّسَاءِ"؛ در خانهای که نام یکی از زنان فاطمه باشد محرومیت داخل نمیشود.

مسیله مهمی که در تربیت فرزند نیز تأثیر دارد، انتخاب نام شایسته برای کودک است. بسیاری از افراد هستند که در بزرگسالی، نام خود را به دلیل عدم تناسب تغییر میدهند و حتی برخی از جوانان و نوجوانان نیز از گفتن نام اصلی خود، به دلیل سبُک و سخیف بودن، پرهیز مینمایند.

این ویژگی در خانواده امام حسین علیهالسلام نیز دیده میشود و فاطمه کبری و فاطمه صغری از دختران او به شمار میروند. این در حالی است که فضای سرکوب شیعیان، بر جامعه حاکم شده بود و رعب و وحشت بر سر آنان که نام فرزندان خود را علی و فاطمه مینهادند، سایه افکنده بود. امام حسین علیهالسلام نیز در آن فضای تهدید و ارعاب، دست به مبارزهای آشکار زده و با این نامگذاری به پاسداشت جایگاه و احترام این دو دُردانه آفرینش بر میخیزند.

 نظر دهید »

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(2)

12 مهر 1393 توسط صانعي

اساساَ در بحث تربیت و پرورش، سه شیوه را می توان توصیه کرد که عبارتند از:

1) هنجارپذیری

2 ) عقلانی

3) عاطفی

در خصوص مورد نخست (هنجارپذیری یا جامعه پذیری)، فرض بر این است که ارزشها و اصولی به عنوان اصول اخلاقی و ارزشهای انسانی در جامعه مورد توافق و قبول عام واقع شده است. انتظاراتی که جامعه از یک فرد و شخصیت مطلوب دارد، مبتنی بر سطح مطلوبی از اخلاق و ارزشهای دینی است. در چنین صورتی، بخشی از آموزشهای سطوح مقدماتی و ابتدایی ما، باید سبب جامعه پذیری و اجتماعی شدن افراد شود.

چنین فردی، علاوه بر دستیابی به سطوح مطلوبی از اخلاق و تربیت، از انزوا خارج شده و به حد مناسبی از سرزندگی و نشاط دست یافته و استعدادهایش، بیشتر از دیگران شکوفا می شود.

در مورد دوم باید گفت، هر چه انسان رشد طبیعی خویش را طی کرده و به مراحل بلوغ فکری و عقلی نزدیک شود، با چون و چراهای بیشتری ظاهر می شود. در این مرحله اگر فرد نتواند برای آموزه های خود دلایل منطقی و عقلانی پیدا کند، تعلقش نسبت به آنها سست خواهد شد. در خصوص شیوه سوم (عاطفی) باید گفت که نخستین و برترین شیوه برای تربیت، بخصوص در سنین پایین، بهره جستن از عواطف است. در این خصوص در تعالیم پیامبر اعظم(ص)، بحث محبت، به صورت خیلی وسیع و عمیق، مطرح شده است. آن بزرگوار فرموده است که: الحب اساسی یعنی محبت، پایه و اساس من است. به عبارت دیگر می توان گفت که اساس شخصیت، سیره و مکتب آن حضرت بر محبت گذاشته شده است. دقیقاً از همین جهت است که مقام معظم رهبری نیز، عامل پیشرفت در کسب خلقیات فاضله را محبت دانسته و می فرمایند: محبت به خدا، محبت به پیامبر اعظم(ص)، محبت به راه ایشان، محبت به آموزگاران اخلاق یعنی پیامبران و ایمه معصومین(ع)، عامل پیشرفت است. ایشان تأکید دارند که این عشق است که انسان را در این راه به سرعت پیش می برد.

هر چند محبت و مهرورزی بهترین عامل تربیت معرفی شد، اما بهتراست نسبت به این کلمه، تبیین دقیق تری را داشته باشیم .

ما در فرهنگ فارسی، در مقابل کلمه محبت ، دوست داشتن را قرار داده ایم. دوست داشتن و دوستی، کلمه ای کشدار است.اگر ما با کسی سلام و علیکی داشتیم، آن را دوستی می دانیم. گاهی ممکن است مال و یا جان خود را نیز به بهای دوستی، فدای کسی کنیم. صفت پیامبر اعظم(ص)، حبیب ا… است. آن چه به عنوان حب می تواند عامل پیشرفت باشد، فوق دوستی و دوست داشتن است. آن شیفتگی و دلدادگی و به تعبیر ما، عشق است.

در این جا و در این سطح است که کلمه حب و ود هم معنا می شوند. محبت در زمینه تربیت، از سه جهت موضوعیت پیدا می کند. نخست این که در اساس خلقت، انسان جایگاه ویژه ای دارد. استعداد و یک توانایی روحی است که اگر شکوفا شود، نیرو و قدرت زایدالوصفی در انسان ایجاد می کند، او را به حرکت درآورده و آنچه را با محاسبات عادی و مادی محال است، عملی می سازد، دیگر این که این محبت، چون ودیعه ای الهی است؛ جهت آن کمال است. کمال انسان از خود گذشتن و ارزشها و خوبیها را جستن است و چون خدای متعال منبع و کمال خوبی هاست، موضوع و مطلوب فرد عاشق و شیفته می شود. او شیفته خدا و اولیای خدا می شود و وجود خویش را شفاف و منعکس کننده شخصیت محبوب می کند. از جهت دیگر، محبت وسیله ای است برای ایجاد بهترین ارتباطات و آموزشهای اخلاقی و انسانی.

محبت را به عنوان اساس مکتب پیامبر اعظم(ص) مطرح گردید. اما این محبت، چگونه در رفتار رسول خدا(ص) و یاران ایشان، ظهور و بروز پیدا می کرد؟

محبت و مهرورزی به عنوان بهترین شیوه جذب قلوب و ایجاد ارتباطات اجتماعی به عالی ترین شکل در سیره پیامبر اعظم(ص)، به چشم می خورد. او شیفته پیروانش بود و پیروانش نیز شیفته او بودند. برخی از یاران حضرت، اگر یک روز او را نمی دیدند، بی تاب می شدند. مردی روغن فروش آن قدر شیفته آن حضرت بود که به قصد هر کاری از منزل خارج می شد، مسیر خود را طوری تنظیم می کرد که نخست پیامبر(ص) را دیده، ره توشه و نیرویی گرفته و به دنبال کار خود رود. روزی از بی تابی چندین بار به دیدار آن حضرت شتافت و پس از آن، چند روزی پیدایش نشد، وقتی مسلمانان همراه پیامبر(ص)، سراغش را گرفتند، فهمیدند همان روز وفات کرده است. دکانهای اطراف عرض کردند یا رسول ا…(ص) این مرد امین و راستگو بود، ولی برخی عیبهای اخلاقی داشت. حضرت فرمود: خدا او را بیامرزد. مرا آن چنان دوست داشت که اگر برده فروش هم بود، خدا او را می بخشید.

در تاریخ داریم که اساساَ کسی سخنان رسول ا…(ص) را نمی شنید، مگر این که محبت او در دلش جای می گرفت و به او متمایل می شد. ابوسفیان هنگام فتح مکه، وقتی شدت علاقه و محبت مسلمانها را نسبت به پیامبر(ص) دید، نتوانست تحیر و تعجب خود را مخفی نگهدارد و زبان به تمجید گشود. اینها تنها نمونه هایی از اخلاق والای آن حضرت بود؛ اخلاقی که همگان را مجذوب خود ساخته بود.

آنچه مهم است، تأسی به این سیره ارزنده و نهادینه کردن آن در جامعه است. وظیفه ای که بیشتر از سایران، برعهده اصحاب تربیت قرار دارد. در پایان برای مربیان و آموزگاران، محبت را چگونه به عنوان یک اصل تربیتی، توجیه می کنیم .

اولین و شاید بهترین مسأله این است که آموزگاران و مربیان ما، شغل و کار خویش را با هیچ معیار مادی نسنجند. کار خویش را دوست داشته باشند و آنچه آنان را ترغیب به حضور در محیط تعلیم و تربیت می کند: عشق و ایمان به کار خود و اعتقاد به ارزشمندی آن باشد. قطعاً هر چه انگیزه های مادی و دنیوی در کار پررنگتر باشد، تأثیرگذاری و دلنشینی تعالیم، کمتر خواهد بود. برنامه های خویش را بر زمینه و بستری از محبت و عشق و علاقه به شاگردان خویش تنظیم کنند. البته این موضوع، نیازمند آموزش و تجربه هم هست. زیرا اگر محبت درست به کار گرفته نشود، ممکن است آثار سوء داشته و سبب سستی و بی حسی دانش آموزان شود. اساساً نباید از محبت، استفاده ابزاری صورت گیرد. نگاه ابزاری به مقوله محبت، نگاه شایسته و تأثیرگذاری نخواهد بود. باید حقیقت روابط انسانی در وجود آموزگار و دانش آموز، کشف شود. چنین محبتی است که ارادت و تعهد متقابل ایجاد کرده و سبب تلاش و کوشش چند برابر خواهد شد. اگر کار چنین جهتی پیدا کرد، آن موقع خود محبت و عشق، اولین ماده درسی و درس تربیتی شده و نیز موجب تربیت انسانهای عاشق خواهد شد. در این صورت، عشق به حقیقت و محبت، به خوبیها و خوب ها و نیز مطلق خوبی ها که هم ذات اقدس الهی است، وجود افراد را پرخواهد کرد.

فرازی از دعای حضرت سجاد(ع) در مناجات المحبین اشاره کنیم که می فرماید:

ای منتهای آرزوی دوستان، از تو درخواست می کنم دوستی تو را و دوستی دوست دارانت را و دوستی هر عملی که مرا به مقام قرب تو نزدیکتر کند. همچنین درخواست دارم که خود را از هر چه غیر توست بر من محبوب تر گردانی.

 نظر دهید »

نقش مهرورزی و محبت در فرآیند تعلیم و تربیت(1)

10 مهر 1393 توسط صانعي

از زمره صفات ثبوتی و فعل خداوند خالقیّت و ربوبیت است. یعنی هم آفریدگار است و هم پروردگار. جریان این دو صفت الهی در مورد انسان به توسط پدر و مادر انجام میشود و این دو هستند که وسیله پیدایش او در حیات مادی و رشد و تربیت او به ویژه در ایام کودکیاند.

موضوع تربیت فرزند، از دیرباز جزو موضوعات اساسی و بنیادی اسلام بوده است. در دنیای امروز با توسعه و رشد مهارناپذیر تکنولوژی و پیشرفتهای چشمگیر آن، و نیز در عصر رویکرد دوباره بشر به مسیله دین و تربیت الهی موضوع تربیت فرزند، همچنان چشم گیر مینماید. امروز حتی خانوادههای غربی نیز به خوبی دریافتهاند که بازیهای رایانهای، سایتهای سرگرمی، چتهای اینترنتی، تلویزیون، سینما، و … نیازهای روحی فرزندشان را تأمین نمیکند و بنیان خانواده را اکسیری جز تربیت صحیح فرزند، استوار نخواهد نمود. نوشتار حاضر بر آن است که نگاهی کوتاه به تربیت دینی کودک در روایات اسلامی بیندازد.

باید توجه داشت نوازشهای بدون حد و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، اثرات سویی را بر روان کودک بر جای میگذارد؛ پُر توقعی، زودرنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری فشارهای روانی دیگر، زاییده ارتباطات مهرآمیز افراطی با کودک است.

● مقدمه :

قال رسول ا…(ص): لا یضَع ا… الرَحْمَـﮥَ لا عَلی رَحیمٍ

پیامبر(ص) فرمود: رحمت خدا جز افراد مهربان را در بر نمی گیرد.

رشد معنوی و تربیت اخلاقی مستلزم پرورش سالم عواطف کودک است. در این زمینه نیز روایات بسیاری وارد شده است؛ امام صادق علیهالسلام فرمودهاند:

“اِنَّ اللّه لَیَرحَمُ العَبدُ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِه"؛ همانا پروردگار بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید. همچنین از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است:

“مَن قَبَّلَ وَلَدَهُ کَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً وَ مَن فَرَّحَه فَرَّحَهُ اللّهُ یَوم القِیَامَةِ"؛ هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی مینویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند. و در جای دیگری فرموده اند:

“اُحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارْحَمُوهُم"؛ کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهربان باشید.

همچنین روایت شده است که روزی مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! من ده فرزند دارم ولی هرگز کودکانم را نبوسیدهام. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که رحم نکند (مورد) رحم (واقع) نمیشود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد تربیت از سنین کودکی فرمودهاند: هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند تا او بتواند بگوید لا اله الا الله، خداوند از او حساب نخواهد کشید.

● بررسی جایگاه و کاربردهای مهرورزی و محبت در سیره تربیتی رسول اکرم(ص)

پیامبر (ص) چهره پرفروغی است که مهرورزی و عشق و محبت را به جهانیان عرضه کرد. رمز موفقیت پیامبر (ص) رأفت، محبت، مهرورزی و عشق به انسانها بود. پیامبر اکرم(ص) مظهر مهربانی است و برای آن که دلهای بشریت را به هم نزدیک کند و بشریت را از توحش، جهالت و کینه ورزیها دور کند، روش مهرورزیدن را انتخاب کرد و پایه تمدن بزرگ اسلامی را بنیان نهاد.

برای آشنایی بهتر با روحیه مهرورزی پیامبر(ص) و تأثیرات این شیوه مهم در آموزش و تربیت دیگران مطالب زیر را بیان می داریم.

زندگانی پیامبر اعظم(ص)، نشان می دهد که مسایل تربیتی و اخلاقی، از اهمیت و جایگاه فوق العاده ای در اندیشه و سیره رفتاری آن بزرگوار برخوردار بوده است.

مقام معظم رهبری در فرمایشهای راهگشای خویش به مناسبت سال پیامبر اعظم(ص)، به نکاتی اشاره کردند که می تواند مقدمه این بحث و همچنین پاسخی برای سؤال شما قرار گیرد. تأکید ایشان این بود که هدفهای والای پیامبر اکرم(ص) را نمی توان در یک جمله گنجاند، ولی می توان سرفصلهایی ازآن را سرمشق کار خود در طول یک سال، یک دهه و یک عمر قرار داد.

رهبر انقلاب، اولین سرفصل را با استناد به حدیث نبوی(ص)، بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ، تکمیل مکارم اخلاق تعیین فرمودند و دستیابی به هدفهای والای بعثت پیامبر(ص) را برخورداری از اخلاق نیکو دانستند، سعادت فردی و اجتماعی مسلمانان را در گرو خلق نیکو برشمردند. البته، خوش اخلاقی با مردم را حداقل اخلاق بیان داشتند و اساس اخلاق را پروراندن صفات نیکو و خلقیات فاضله در دل و جان و به صورت طبیعی، انعکاس آن فضایل در عمل دانستند. این تأکیدات و توجهات، در حقیقت به این معناست که جامعه اسلامی باید با اتصاف به خلق خوش و نیکوی محمدی(ص)، سبب پراکنده شدن عطر و بوی اخلاق نبوی در جامعه بشری باشد. به هیچ وجه مفاسدی چون حسد، بدخواهی، حیله گری، حرص و بخل نسبت به دنیا، کینه ورزی، تنگ نظری و… زیبنده جامعه اسلامی و نبوی نیست. یقیناً، آرامش و سعادت واقعی جامعه بشری وبخصوص اسلامی، در برخورداری روزافزون از تمنیات دنیوی نخواهد بود. صفا، صمیمیت و آرامش جامعه اسلامی، در اخوت نهفته است. اخوتی که منشأ مهربانی، خیرخواهی، عفو و اغماض، ایثار و گذشت شود. این، همان اخوتی است که مورد تأکید رسول خدا(ص) است.

برادری و اخوت مبتنی بر آموزه های نبوی(ص)، به عنوان یک اصل اخلاقی در جامعه کارساز بوده و گره گشای مشکلات رفتاری است .

مگر نه این است که پیامبر عظیم الشأن(ص) و معمار نخستین جامعه توحیدی، در فضای خشک و خشن و آلوده به تعصبات و کینه توزیهای جاهلی، پیمان برادری را از روزهای نخست ورودشان به مدینه، سرلوحه کار خویش قرار دادند؟ پیامبر اکرم(ص) برای ریشه کن کردن تعصبات جاهلی و پایه ریزی امت اسلامی به جای قبایل پراکنده و متخاصم، از این روش کارساز استفاده کردند. در جامعه نبوی، هر برادری نسبت به برادر خویش در دشواریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، دفاع در میدان جنگ، تعصب و حمایت از خانواده در غیبت یا شهادت و مرگ، موظف و متعهد بود. مبنای قرآنی چنین رفتار اجتماعی، همان آیه شریفه و معروف انما المومنون اخوه است. متأسفانه از این آیه معنای درستی در فرهنگ ما وجود ندارد و ما انما را همانا یا بدرستی که معنا می کنیم؛ در صورتی که روح اصلی این آیه و جان کلام الهی در همین انما یی است که هیچ گاه درست معنا نشده است. انما علامت حصر است و معنایش چنین است که این است و جز این نیست که مؤمنان با یکدیگر برادرند. بر اساس این ترجمه، مفهوم کلام الهی این است که درخت ایمان را ما از میوه اش می شناسیم. یعنی اگر در جامعه اسلامی، شاخصهای اخوت وجود داشت و مردم نسبت به یکدیگر خیرخواه، صادق، دلسوز، ایثارگر، وفادار و حقیقتاً یکدل بودند، مؤمن هستند.

جامعه ای که مطرح شد، جامعه ای آرمانی است که شاید به راحتی نشود آن را ایجاد کرد. چون جامعه ظرفیت پذیرش آیات الهی را نداشته است، سطحی از دینداری را که با گوهر دین فاصله زیادی دارد، برای جامعه تعریف کرده ایم. راهی را که با استناد به سخنان مقام معظم رهبری می توان برای تحقق بیشتر اخلاق و تربیت دینی پیشنهاد کرد این است که :

در این زمینه به بخشی از سخنان مقام معظم رهبری استناد کنیم که فرمودند: برای این که اخلاق در جامعه استقرار پیدا کند، دو چیز لازم است؛ یکی تمرین و مجاهدت و دیگری آموزشهای اخلاقی که به وسیله آموزش و پرورش و مراکز تربیتی و مراکز آموزشی و علمی باید در همه سطوح به انسانها تعلیم داده شود.

در جامعه ما وقتی سخن از اخلاق و درس اخلاق به میان می آید، بر اساس عادت، ذهنمان به سوی مجالس موعظه و نصیحت سوق پیدا می کند. بحث آموزش در میان ما، اساساً به عنوان یک نظام و آن هم از آغاز تربیت یعنی دوره کودکی، نوجوانی و جوانی مطرح نیست. نه برای آن برنامه داریم و نه به صورت جدی به چنین آموزشی به صورت نهایی باور داریم. ما از امیرمؤمنان علی(ع) حدیث مشهوری شنیده ایم که می فرماید: قلب جوان، چون زمین ناکشته، پذیرای هر بذری است که در آن افکنده شود. معمولاَ در نظام تربیتی سنتی و اسلامی، اخلاق و تهذیب نفس جایگاه ویژه ای داشته و دارد. حال آن که در نظام آموزش و پرورش جدید، متأسفانه همه ارزش، اعتبار و موفقیت یک جوان به این است که بتواند مهندس یا پزشک شود. در نظام آموزشی اسلامی، تعریفی که از انسان مطلوب وجود داشت، سرلوحه کارها بود. آدم شدن و به کمالات انسانی نایل آمدن، اصل نظام حوزوی بوده و هست.

——————-

ادامه در پست های بعدی ….

با ما همراه باشید

 نظر دهید »

تواضع پيرمرد و پاسخ سى هزار مسئله

10 مهر 1393 توسط صانعي

تواضع پيرمرد و پاسخ سى هزار مسئله
مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از ابراهيم بن هاشم قمّى حكايت كند:
در آن زمانى كه حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام به شهادت رسيد، من عازم مكّه معظّمه شدم ؛ و در ضمن ، به محضر شريف حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد عليه السلام شرف حضور يافتم .
همين كه وارد منزل رفتم ، جمع بسيارى از شيعيان را مشاهده كردم كه از شهرها و مناطق مختلفى جهت زيارت و ملاقات امام جواد عليه السلام آمده بودند.
پس از گذشت لحظاتى ، عموى حضرت - به نام عبداللّه بن موسى كه پيرمردى سالخورده بود - در حالتى كه لباس هاى خشنى بر تن داشت ، وارد مجلس شد در گوشه اى نشست .
سپس امام جواد عليه السلام در حالى كه پيراهنى بلند پوشيده و عبائى بر دوش انداخته بود و كفش سفيدى در پاى داشت ، وارد مجلس ‍ گرديد.
تمام افراد به احترام آن حضرت از جاى برخاستند، آن گاه عموى حضرت به طرف امام عليه السلام جلو آمد و پيشانى برادرزاده اش را بوسيد؛ بعد از آن ، حضرت در جايگاه خويش روى يك كُرسى - كه از قبل آماده شده بود - نشست .
تمام حُضّار از عظمت و هيبت حضرت ، در آن سنين كودكى ، در تعجّب و حيرت قرار گرفته بودند.
در همين اءثناء، شخصى از برخاست و از عموى حضرت سؤ ال كرد: نظر شما درباره كسى كه با حيوانى نزديكى كند، چيست ؟
عبداللّه پاسخ داد: دست راستش قطع مى شود و نيز حدّ شرعى بر او جارى مى گردد.
ناگاه امام جواد عليه السلام سخت ناراحت و خشمگين شد و با نگاهى به عمويش فرمود: اى عمو! از خدا بترس و تقوا داشته باش ، خيلى خطرناك است آن موقعى در پيشگاه با عظمت خداوند متعال بايستى و بگويند: چرا چيزى را كه نمى دانستى ، اظهار نظر كردى ؟!
عبداللّه عرضه داشت : مگر پدرت چنين نفرموده است ؟
حضرت فرمود: از پدرم درباره شخصى كه قبر زنى را نبش نمايد و بشكافد و با آن مرده نزديكى كند سؤ ال شد؛ كه پدرم در جواب فرمود: بايد دست راستش قطع شود و حدّ زنا بر او جارى گردد، چون كه معصيت نسبت به زنده و مرده يكسان است .
در اين هنگام عبداللّه به خطاى خويش اعتراف كرد و گفت : اشتباه كردم ، شما درست فرمودى ، حقّ با جنابعالى است و من از درگاه خداوند پوزش ‍ مى طلبم .
پس از آن ، مردم كه از اقشار مختلف اجتماع كرده بودند، با مشاهده اين جريان بر تعجّب و حيرت آن ها افزوده گشت ؛ و اظهار داشتند: اى مولا و سرور ما! چنانچه اجازه مى فرمائى ، ما سؤ ال هاى خود را مطرح نمائيم و شما پاسخ آن ها را لطف فرمائيد؟
امام جواد عليه السلام فرمود: بلى ، آنچه مى خواهيد سؤ ال مطرح كنيد، تا جوابتان را بگويم .
پس در همان مجلس ، حدود سى هزار مسئله از حضرت سؤ ال كردند؛ و با اين كه امام عليه السلام در سنين نُه سالگى بود، با بيانى شيوا تمامى آن ها را پاسخ فرود.

 نظر دهید »

پنج درس ارزشمند و آموزنده از امام جواد (علیه السلام)

10 مهر 1393 توسط صانعي

پنج درس ارزشمند و آموزنده
1 در يكى از روزها كه حضرت جوادالائمّه عليه السلام وارد شهر مدينه منوّره گرديد، هنگام غذا در حضور جمعى از دوستان سفره طعام پهن كردند.
حضرت پس از آن كه غذا را تناول نمود، دست هاى خود را شست و سپس دست هاى خود را پيش از آن كه با حوله خشك نمايد، بر سر و صورت خويش كشيد و اين دعا را خواند:
((اللّهُمَّ اجْعَلْنى مِمَّنْ لا يَرْهَقُ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ)).
2 يكى از دوستان و اصحاب حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام به نام ابوالحسن ، معمّر بن خلاّد حكايت كند:
روزى در خدمت آن حضرت بودم ، به من فرمود: اى معمّر! بر اشتر خود سوار شو.
عرض كردم : كجا برويم ؟
فرمود: پيشنهادى كه داده شد انجام بده و سؤ ال نكن ، پس من سوار شدم ؛ و چون مقدارى از راه را پيموديم به بيابانى رسيديم كه كنار آن يك درّه و تپّه اى وجود داشت .
حضرت فرمود: همين جا بِايست و حركت نكن تا من بازگردم و سپس حضرت رفت و پس از لحظاتى بازگشت .
عرض كردم : فدايت شوم ، كجا بودى ؟
امام عليه السلام فرمود: هم اينك به خراسان رفتم و پدرم ، حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را كه مسموم و شهيد شده بود، دفن كردم و اكنون بازگشتم .
3 محمّد بن حمّاد مروزى حكايت كند:
روزى حضرت جوادالا ئمّه عليه السلام در ضمن نامه اى به پدرم ، احمد چنين مرقوم فرمود:
ژهر موجود مخلوقى در اين جهان ، يك روزى وفات خواهد يافت ولى در اين باره ظلمى بر كسى نخواهد شد و ما اهل بيت رسالت در اين دنيا پراكنده خواهيم شد؛ و در شهرهاى مختلف هجرت خواهيم نمود.
و سپس در ادامه فرمايش خود افزود: هركس عاشق و دلباخته هر كه باشد، چنانچه در مسير او قدم بردارد و با او همگام باشد، همانا در روز محشر با او محشور مى گردد.
و به راستى كه قيامت منزل گاه اءبدى و هميشگى تمامى افراد خواهد بود.
4 عمران بن محمّد اشعرى قمّى حكايت كند:
روزى نزد حضرت جوادالائمّه ، امام محمّد تقى عليه السلام شرفياب شدم ؛ و پس از آن كه مسائل خود را مطرح كردم و جواب گرفتم ، عرضه داشتم :
اى مولا و سرورم ! امّالحسن به شما سلام رساند و نيز درخواست يكى از پيراهن هاى تبرّك شده شما را نموده است تا به جاى كفن از آن استفاده نمايد؟
امام جواد عليه السلام فرمود: او از پيراهن من ، بى نياز شده است .
چون از نزد حضرت خارج شدم ، متحيّر بودم كه معناى كلام امام عليه السلام چيست ؟
تا آن كه پس از چند روزى متوجّه شدم ، امّالحسن سيزده يا چهارده روز قبل از سخن امام عليه السلام فوت كرده است .
5 يكى از اصحاب امام محمّد تقى عليه السلام گويد:
روزى در خدمت آن حضرت بودم ، كه سفره غذا پهن كردند؛ و غذا خورديم .
پس از آن كه سفره را جمع كردند، يكى از افراد مشغول جمع كردن غذاهاى ريخته شده در اطراف سفره ، گرديد.
امام جواد عليه السلام فرمود: چنانچه در بيابان سفره انداختيد، آنچه غذا در اطراف سفره ريخته شود - به هر اندازه اى كه باشد - رها كنيد - تا مورد استفاده جانوران قرار گيرد -.
ولى اگر در منزل ، در اطراف ظرف غذا و يا در اطراف سفره ، طعامى ريخته شود، تمام آنچه را كه ريخته شده است ، به هر مقدارى كه باشد، جمع نمائيد - كه مبادا زير دست و پا، نسبت به آن ها بى احترامى شود -.

 1 نظر

در رثاى نهمين ستاره ولايت

03 مهر 1393 توسط صانعي
فغان از گردش چرخ ستمگر
ستم ها كرده بر آل پيمبر
زده آتش گلستان نبىّ را
نموده در به در آل علىّ را
يكى در طوس و بعضى را به بغداد
نموده خون جگر از زهر بيداد
جواد، آن ميوه باغ رسالت
ز كين مسموم شد، در شهر غربت
فتاده در ميان حجره بى يار
نبودى مونس ، او را و نه غمخوار
لب تشنه ، نه فرزندى كنارش
نه غمخوارى كه باشد غمگسارش
جهان از داغ او ماتم سرا شد
جهانى زين مصيبت در نوا شد
الا اى آسمان از ديده ، اشكِ خون به بار امشب
كه رفت از دار فانى ، حُجّت پروردگار امشب
نهم شمع هدايت ، پيشواى شيعيان ، او
دهد دور از وطن جان ، بى معين و غمگسار امشب
براى كشتن سلطان دين ، با زهر جان فرسا
زنى مأ مور شد، با امر خصمى نابكار امشب
فروغ ديده زهرا (تقىّ) چون مجتبى جدّش
به دست همسر خود، گشت مسموم و فكار امشب
در آغاز جوانى ، از پى ارشاد مردم شد
شهيد دين حقّ، مانند اجداد كبار امشب
گل گلزار احمد از جفاى دختر مأ مون
نهان گردد به خاك سرد و جاويد در مزار امشب
الا اى مظهر جود خدا، ما مستمندان را

ز خوان عام خود، محروم از رحمت مدار امشب


 نظر دهید »

هفته دفاع مقدس گرامی باد .

03 مهر 1393 توسط صانعي

بسم الله الرّحمن الرّحیم

عشق بود و جبهه بود و جنگ بود

عرصه بر گُردان عاشق تنگ بود

هر که تنها بر سلاحش تکیه کرد

مادری فرزند خود را هدیه کرد

در شبی که اشکمان چون رود شد

یک نفر از بین ما مفقود شد

آنکه که سر دارد به سامان می رسد

آنکه که جان دارد به جانان می رسد

دیده ام ، دستی به سوی ماه رفت

بی سر و جان تا لقاءالله رفت

زندگیمان در مسیر تیر بود

خاک جبهه ، خاک دامنگیر بود

آنکه خود را مرد میدان فرض کرد

آمد از این نقطه طی الارض کرد

هر که گِرد شعله چون پروانه است

پیکر صدپاره اش بر شانه است

تن به خاک و بوی یاسش می رسد

بوی باروت از لباسش می رسد

دشمن افکنهای بی نام و نشان

پوکه ی خونین شده تسبیحشان

کار هرکس نیست این دیوانگی

پیله وا می ماند از پروانگی

 

هفته دفاع مقدس گرامیباد

شادی روح امام و شهدا صلوات

 

 نظر دهید »

بحث و نتیجه گیری مبحثهای مطرح شده پیرامون تربیت مذهبی فرزند

31 شهریور 1393 توسط صانعي

نماز خواندن در دین مبین اسلام اهمیت شایانی دارد. نماز ستون دین معرفی شده  و آدمی را از زشتی‌ها و منکرات باز می‌دارد، چرا که حق تعالی در قرآن می‌فرماید: “ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر". از سوی دیگر، برای حفظ ارزش والای نماز، علی (ع) در محراب و حسین بن علی (ع) در صحرای مالامال از عشق کربلا به شهادت رسیدند. خداوند می‌فرماید: “اَقم الصلوة لذکری"، نماز را برای ذکر من بر پا دار و ذکر را زمینه لازم برای ارائه لطف دانسته و  فرموده:” واذکرونی اذکر کم"، مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مراد از یاد، برخوردار کردن بندگان از الطاف مزید خویش است. نماز رمز  دست یافتن به فلاح و رستگاری است: ” قد افلح المومنون الذین هم فی صلوتهم خاشعون.” و اگر انسانها ایمان بیاورند خدا درهای رحمت و برکت را از آسمآنها و زمین برآنها می‌گشاید و لذا فرمود: “و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض". نماز رمز این گشایش‌ها و برکت هاست و مددکارانسان در شرایط سخت محسوب می‌شود. بیهوده نیست که ابن سینا این فیلسوف بزرگ مسلمان به هنگام برخورد با مشکلات و مسائل پیچیده ای که قادر به حل آنها نبود رو به سوی خالق می‌کرد و نماز می‌خواند و به برکت این نماز، خداوند مساعدت می‌نمود و معما گشوده می‌شد. رمز این حرکت و تلاش ابن سینا را می‌توان در این آیه کریمه یافت که می‌فرماید: “اِستـَعینوُا بالصَبر و الصَلوة “. یعنی از نماز و روزه کمک و استعانت بجویید. پس نماز را یاوری قدرتمند و حاوی فواید دنیوی و اخروی فراوان بدانیم. با چنین نگرشی باید به تشویق و ترغیب کودکان بپردازیم تا این عبادت حیات بخش از کودکی با وجود آنهاعجین گردد وسلامت دین و دنیا و جهان آخرت آنان در پرتو آن تأمین شود. والدین نیز برای تحقیق این امر در نزد ذات باری صاحب اجر خواهند بود.

 نظر دهید »

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (6)

31 شهریور 1393 توسط صانعي

5- نقش تسهیلی (سهولت بخشی)

انجام عبادت و نماز به صورت کامل و تفصیلی و به جای آوردن تمامی شرایط آن کار دشواری است. لذا به منظور ترغیب کودکان می‌توان درعبادات آنان تسهیلاتی در نظر گرفت. همان گونه که امام صادق (ع) فرمود: کودکان خود را در سحرگان  بیدار کنیم تا روزه بگیرند اما در طول روز هر وقت که خواستند می‌توانند افطار نمایند. دراین جا ملاحظه می‌شود که با توجه به طاقت کم کودکان برای روزه داری و عدم توان گرفتن روزه کامل، آنها را تشویق می‌نماییم به مقداری که می‌توانند روزه بگیرند. برای نماز خواندن کودکان نیز می‌توان تسهیلاتی فراهم ساخت. برای مثال، تهیه آب ولرم در آن جایی که آب خانه سرد است. این امر به ویژه برای خواندن نماز صبح توسط کودکان ضرورت دارد. پهن کردن جا نمازآنها، یا مختصر کردن برخی از ادعیه در قنوت و اموری نظایر اینها می‌تواند انجام عمل عبادی توسط کودکان را سهولت بخشد. البته با افزایش سن آنان می‌توان برکیفیت عبادت‌های آنها افزود و سطح راز و نیاز آنان را با خالق اعتلا بخشید؛ اما تحمیل عبادت‌های سخت و دشوار و ایجاد سختی‌های فراوان که با توان و سن آنها متناسب نیست می‌تواند موجبات زدگی از دین را فراهم سازد.

6- نقش تذکر و یادآوری

به طور قطع کود کانی که به تازگی به عبادت و نماز رو آورده اند ممکن است اوقات نماز را فراموش کنند و گاه ناخواسته نماز خود را در وقت مناسب نخوانند. به منظور پیشگیری از بروز چنین امری، باید در نظر داشته باشیم که گاه تذکراتی را به چنین کودکانی بدهیم، اما تذکراتی ملایم و لطیف. برای مثال: پسرم الان موقع نماز ظهر است، عزیزم بیا نمازت را بخوان. ضرورت تذکر از آن جهت روشن است که کودکان در شناخت وقت و زمان، به قابلیت و توانایی‌های کافی دست نیافته اند. چنین تذکراتی می‌تواند عبادت و نماز را به آنان یاد آوری کند و با عوامل زمینه ساز قبلی و ایفای نقش هایی که قبلاً ذکر آنها رفت، انجام به موقع نماز را توسط آنان ممکن سازد. ولی اگر تذکرات به موقع والدین نباشد گاه کودک دچار فراموشی شده، از اقامه نماز باز می‌ماند. وجود تذکرات لطیف و سازنده امری مفید و لازم است و حتی درمورد بزرگ ترها نیز مصداق خواهد داشت. چنان که قرآن می‌فرماید: ” فذکـّر اَن نفعت الذکری” و در آیه دیگری می‌فرماید: ” فذکر، ان الذکری تنفع المومنین.”

7- نقش حمایتگری

کودکان گاه در حین اجرای عبادت یا به هنگام برخورد با دیگران ممکن است دچار شبهاتی در مورد نماز و عبادت بشوند. همچنین ممکن است نکاتی که می‌شنوند باعث تردید آنان شده، آنها را از خواندن نماز و انجام عبادت باز دارد. لذا به منظور حفظ  تمایل و اشتیاق آنها به عبادت، باید درصدد حمایت از آنها برآمد و پاسخ این شبهات را با نگرشی علمی و عقلانی داد تا در خور فهم کودک باشد و حتماً باید به زبانی ساده بدان پرداخت تا مشکلاتی که نسبت به انجام عبادت و نماز در ذهن کودک بروز کرده است برطرف شده، با آرامش و طیب خاطر به عبادت بپردازد. باید برای کودکان گفته شود که وقتی آنها نمازمی خوانند خداوند به آنان حسناتی می‌دهد و آنها را بیشتر دوست می‌دارد. پس کودک برای انجام عبادت و ادامه دادن آن نیازمند حمایتگری بزرگ ترهاست و حمایت فکری و معنوی آنها کودکان را در انجام عبادات استوار می‌گرداند.

 نظر دهید »

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (5)

27 شهریور 1393 توسط صانعي

4- نقش تبشیری، تشویقی و تقویتی

مراد از تبشیر، آگاه کردن فرد از آن است که اگرکارخوبی انجام بدهد، در پایان به آن عطیه ای (پاداش) داده خواهد شد و خدای تعالی از این روش برای ترغیب بندگان به امور نیک استفاده کرده است، در آن جا که می‌فرماید: وَ فاکِهَهُ مِمّا یَتخَّیرون و دیگرانی را که در سطوح بالاتری هستند به کسب رضای معبود وعده داده، می‌فرماید:

“رَضی الله عنهم و رَضوا عنه ” و کسب رضایت خدا امرارزشمندی است و لذا در قرآن می‌فرماید:” و رضوان من الله اکبر”

پس می‌توان برای جلب نظر فرزندان به سوی عبادت و نماز، از تبشیر استفاده کرد. مانند پدری که به کودک خود می‌گوید: اگر نماز بخوانی برایت فلان لباس را می‌خرم. او بدین ترتیب از روش تبشیر بهره جسته است، ولی در مورد کودکان باید تحقق وعده‌ها نزدیک و سریعاً قابل حصول باشد.

مراد از تشویق آن است که پس از اتمام نماز به فرزندمان چیزی عطا کنیم. این امر موجب دوام عبادت و استمرار توجه به فریضه نماز می‌گردد.

کودک با دریافت پاداش تمایل بیشتری به انجام عبادت از خود نشان می‌دهد و باید به تدریج که بزرگ تر می‌شود، سخن از اهمیت و فلسفه نماز نیز به میان آورد تا عادت کردن به اقامه نماز همراه با فهم و درک بهتر از این عبادت باشد.

در تشویق کودکان باید دقت کنیم چیزی که در اختیار کودک قرار می‌دهیم مورد علاقه وی باشد. این امر در مورد تبشیر و تقویت نیز صادق است.

منظور از تقویت آن است که در اختیار کودک چیزی را قرار بدهیم که موجب احتمال افزایش رفتار در او بشود و تفاوت آن با تشویق دراین است که تشویق موجب افزایش عمل نمی‌شود، اما تقویت می‌تواند چنین پیامدی را در برداشته باشد. بدین ترتیب اگر چیزی در اختیار کودک قرار بدهیم و باعث افزایش عبادت و نماز در وی بشود، آن چیز نقش تقویت کننده دارد. نتیجه آن که باید برای تشویق و ترغیب فرزندان به امور عبادی از تبشیر، تشویق و تقویت کردن بهره بجوییم و حتماً برای اعطای شی ء به کودک، بر اثر تجربه به امور مورد علاقه وی شناخت پیدا کنیم تا شاهد تاثیر فراوان آن باشیم.

——————–

ادامه در پست های بعدی….

 نظر دهید »

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (4)

25 شهریور 1393 توسط صانعي

3- نقش تبلیغی

از دیگر نقش‌ها و وظایفی که بر عهده والدین است، نقش تبلیغی است. امروزه آیین‌ها و کیش هایی که غیر الهی اند وافکار بت پرستانه را در دنیا تبلیغ می‌کنند، کم نیستند. این آیین‌ها منادی نجات بشر بوده، وعده‌های فریبنده ای به مردم دنیا می‌دهند. همه ی آنها سعی می‌کنند که با جاذبه‌های تبلیغ، مردم را به سوی مسلک و مرام خود دعوت نمایند. برای مثال، در اینترنت به مقالات فراوانی درباره این نوع کیش‌ها و فرقه‌های ضاله و گمراه کننده برمی خوریم که از الفاظ فریبنده بهره می‌جویند.

راه هموار است و زیرش دام هاست قحطـی معنـا میـان نام هـاست

لفـظ‌ ها و نام‌ها چـون دام هــاست لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست

سالانه عده ی زیادی با تأثیر پذیری از تبلیغات به مرام‌ها و مسلک‌های مختلفی می‌گروند. پس اگر آثار تبلیغات تا این حد زیاد است و تا آن حد کارایی دارد که مردم را به تغییر مسلک و مرام می‌کشاند، می‌توان به نحو احسن در جهتی سازنده از آن بهره جست و با سخن گفتن درباره دین، عبادات و نماز و احکام آن، کودکان را به سوی عبادت جذب کرد. در قرآن نیز براین معنا تأکید شده است و خداوند پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده، می‌فرماید:” یا ایها الرسول بَلّغ ما اُنزل الیک من ربک". ای پیامبر ابلاغ کن آن چه را که از سوی رب و پروردگارت برتو نازل گشته است. مراد در این جا ابلاغ مسئله امامت علی (ع) است، و تبلیغ رهبری دینی و ولایت علی (ع) تا آن درجه از اهمیت برخوردار است که می‌فرماید:” و اِن لَم تـَفعل فـَما بـَلغت رسالته.” و اگر آن را ابلاغ نکنی، رسالت خود را به نحو اکمل ابلاغ نکرده ای. آن روزی که این تبلیغ صورت می‌پذیرد خدای تعالی آن را به عنوان کمال دین دانسته، می‌فرماید: اَلیوم اَکملتُ لکم دینکم و اَتممتُ علیکم نعمتی و رَضیتُ لکم الاسلام دیناً.

نتیجه آن که این همه اهمیتی که امر تبلیغ در اسلام دارد و بزرگان و معصومانی چون علی (ع) قربانی تبلیغ دین خدا گشته اند، ما را بر آن می‌دارد که به تبلیغ دین در خانه و بیان اهمیت نماز بپردازیم واگر چنین نکنیم قطعاً بچه‌ها به سوی عبادت و نماز گرایش چندانی پیدا نمی‌کنند.

 

—————-

ادامه در پست های بعدی….

 1 نظر

دو توصیه امام زمان علیه السلام

24 شهریور 1393 توسط صانعي

آیة الله سید محمدباقر ابطحی اصفهانی فرمودند: شبی در عالم رویا دیدم فضای مابین قم و مسجد جمکران گویا تمام چمنزار است و دارای درخت های سبز که مهتاب بر آن می تابید و نهرهای آب در آن جریان داشت، درختی را دیدم که دارای شاخه های بسیار جذاب و سرسبز و صدای روح بخشی از میان آن به گوش می رسید که به ذهنم خطور کرد صدای حضرت داود است و در وسط آن درخت جایگاهی بود که در آنجا آقائی نشسته و به نظرم آمد آقا حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان علیه السلام است، صحبتی را به میان آوردم که از ذکر آن معذورم ، زیرا اشاره به عهد و پیمانی بود و سپس عرض کردم:"چه کنم که به شما قرب پیدا کنم؟”

به زبان فارسی فرمود:«عملت را عمل امام زمان قرار بده.»

من به خاطرم این معنی رسید یعنی آنچه را به ذهنت می آید اگر امام زمان بود عمل می کرد تو هم همان را عمل کن. به عربی به حضرت عرض کردم:"و هوالامل” یعنی این آرزوی من است.گفتم:"چه کنم که در این امر موفق باشم؟”

به عربی فرمود:«الاخلاص فی العمل” اخلاص در کارها.

از خواب بیدار شدم چراغ خاموش بود ، قلم و دفتر حاضر کردم و آن دو جمله سوال و جواب را نوشتم ، فردا درباره این دو جمله سوال و جواب او فکر کردم، به نظرم آمد در جمله ی اول حقیقت تشیع و در جمله ی دوم راه موفقیت را که همان توحید ذاتی و عملی باشد یافتم، این دو جمله توصیه حضرت بود.

منبع:ملاقات با امام زمان علیه السلام در مسجد مقدس جمکران ص 83

مولف:محمد یوسفی

 نظر دهید »

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (3)

24 شهریور 1393 توسط صانعي

2- نقش الگویی

کودکان در تقلید پذیری شهره اند. آنها بسیاری از رفتارها و حرکات را از طریق تقلید کردن از دیگران و بزرگ ترها می‌آموزند. به همین دلیل می‌گویند وقتی که قصد آموزش رفتاری را به کودکان دارید، الگوی خوبی از آن رفتار را در معرض دید آنان قرار بدهید تا آنها به تبعیت از الگو بپردازند. علی (ع) فرمود: کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم، یعنی مردم را با غیر زبان هایتان به راه خدا دعوت کنید. ایشان دعوت با عمل را مؤثرتراز دعوت از طریق سخن می‌دانست.

سعدی نیز می‌گوید:

بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست

 

خداوند برای هدایت انسان ها، الگویی ارزشمند و متعالی در معرض دید آنها قرار داده است و می‌فرماید:” و قد کان لکم فی رسول الله اُسوةٌ حَسنه". پس به درستی که پیامبر(ص) برای شما اسوه ی نیکویی است.

پیامبر علاوه برانجام واجبات و خواندن نمازهای واجب، به امور مستحبی توجه وافری داشت و به نوافل نیز می‌پرداخت. (شایان ذکراست که برپا داشتن نماز شب بر پیامبر(ص) واجب بوده است.)

ما نیز در مقام والدین، اگر می‌خواهیم فرزندان خوبی تربیت کنیم که نمازرا بر پای دارند، باید خود در مقابل آنها به عبادت و نماز قیام کنیم. هر چند که دعوت آنان به نماز لازم است، اما آثارعملی عبادت که در معرض دید آنان قرارمی گیرد، تاثیر دعوت را دو صد چندان می‌کند. این روش را در تعلیم و تربیت، روش اسوه سازی می‌گویند. در روان شناسی نیز بندورا از آن تحت عنوان “سرمشق دهی ” یاد می‌کند. او به هنگام بحث از نظریه یادگیری اجتماعی از یادگیری مشاهده ای سخن به میان می‌آورد. کودکان با مشاهده والدینی که به اعمال نیک، عبادت و نماز می‌پردازند، به تقلید و تکرار آن رفتار مبادرت می‌کنند. حتی تقلید در بعد اجتماعی نیزمعنی دار است و از آن تحت عنوان تقلید اجتماعی یاد می‌کنند.

————-

با ما در پست های بعدی همراه باشید….

 نظر دهید »

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (2)

23 شهریور 1393 توسط صانعي

باید نقش هایی را در امر تربیت مذهبی فرزندان و اقامه نماز توسط آنان ایفا کنیم. این نقش‌ها عبارت اند از:

1- نقش تمهیدی (مقدمه چینی)

برای زمینه سازی اعمال عبادی و نماز در کودکان باید نخست تمهیداتی فراهم بشود و در امر تربیت مذهبی فرزندان باید اقداماتی به عمل آید. پیامبر"ص” چنین عمل کرد: به هنگام تولد امام حسن(ع) و امام حسین (ع) در گوش راست آنان اذان و در گوش چپ این عزیزان اقامه خواند که هردو عمل مستحبی قبل از نماز هستند.

امام چهارم (ع) در روایتی می‌فرمایند: وقتی که کودک شما به سن سه سالگی رسید، به او بگویید که کلمه لااله الا الله را بگوید. وقتی که به سن سه سال و هفت ماه و بیست روز رسید به او بگویید که نام پیامبر(ص) یعنی” محمد” را برزبان جاری کند و وقتی که به سن چهارسالگی رسید به او بگویید که بر پیامبر(ص) درود بفرستد (شایان توجه است که این دو کار را درنماز به خوبی می‌یابیم). در پنج سالگی او را روی به قبله بنشانید، و در 6 سالگی رکوع و سجده را به او بیاموزید و در هفت سالگی شستن دست‌ها را به وی آموزش بدهید(که کنایه ازوضو گرفتن است).

امام صادق(ع) حتی درمورد روزه می‌فرمود: ما کودکان خود را در سحر گاهان بیدار می‌کنیم تا روزه بگیرند، اما درطول روز هر وقت که خواستند می‌توانند افطار نمایند. مراد امام (ع) آن است که بدین ترتیب باید کودکان را عادت داد تا به تدریج تمرین روزه داری نمایند و این امر آنهارا برای روزه داری کامل به هنگام بلوغ و تکلیف آماده می‌کند.

—————————

ادامه ی نقش ها در پست های بعدی… بدلبل کم حوصلگی بعضی از خوانندگان عزیز مثل خودم…

 3 نظر

چگونه فرزندان خود را مذهبی بار بیاوریم؟ (1)

22 شهریور 1393 توسط صانعي
چاپ PDF

نقش والدین در تربیت مذهبی کودک

اهمیت عبادت در کودکی

بارها شاهد آن بوده ایم  که برخی افراد عبادات و نماز کودکان را نوعی بازی تلقی می‌کنند و آن را فاقد ثواب و اجر الهی می‌شمارند. حال آن که چنین نیست و قطعاً عبادت درکودکی نیز حسناتی به همراه دارد. پس خوب است بدانیم که واجبات بزرگسالان و اعمال مستحبی آنها برای کودکان مستحب است و گناهان آنها برای کودکان مکروه بوده و مباحات برای هر دو امری مباح است.

حال اگر ترتیبی اتخاذ شود که کودکان دریابند انجام عبادت و نماز آنها، در پیشگاه خدا اجر خواهد داشت، رغبت بیشتری برای انجام عبادت خواهند داشت. از طرف دیگر انجام عبادت‌ها در کودکی موجب ملکه شدن آنها می‌گردد و چنین کودکانی در بزرگسالی عبادات را با سهولت بیشتری انجام می‌دهند. اما آنان که تا هنگام بلوغ نماز نخوانده اند، این کار را با دشواری بیشتری انجام می‌دهند. پس اگر بخواهیم کودکان با عبادات خو بگیرند، باید دوره کودکی آنها را مغتنم بشماریم.

مسئله دیگر این است که وقتی کودکی از دوران نوباوگی به عبادت روی بیاورد و برای انجام آن به مسجد و سایر اماکن مذهبی برود، از همان زمان، با چنین فضاهایی انس می‌گیرد و با انسان‌های با ایمان مأنوس می‌شود. انس با فضاهای مذهبی و با نیکان مانع گرایش به ورطه‌های فساد و نابودی گشته، انسانها را از دوستی با بدان برحذر می‌دارد و فرد با چنین خصوصیاتی به صلاح و زندگی پاک  نزدیک تر می‌شود. پس برای تربیت دینی کودکان باید از همان کودکی دست به اقدام زد تا آداب و رسوم و عبادات دینی در دل فرزندان پا بگیرد. به همین دلیل باید نقش هایی را در امر تربیت مذهبی فرزندان و اقامه نماز توسط آنان ایفا کنیم.

————-

ان شاالله نقش های تربیتی را در پست های بعدی میگذارم…

 1 نظر

معرفی وبلاگهای خوب برای کودکان

21 شهریور 1393 توسط صانعي

سایت مذهبی مهدوی کودکان دردانه 12 امام زمان شعر داستان بازی قرآن چیستان

http://www.dordaneh12.ir/

 

تجربه های آموزشی قرآنی

http://tajrobeha91.blogfa.com/

 

بـــــاغ قـرآن - کتاب قرآن برای کودکان

http://baghequran.blogfa.com/tag/کتاب-قرآن-برای-کودکان

 

هدیه آسمان | نخستین پایگاه تخصصی درعرصه تبلیغ دینی کودک ونوجوان

http://www.hadyeaseman.ir/

 

قصه،داستان کودکان،شعر کودکان،ترانه های کودکان،قصه … - بیتوته

http://www.beytoote.com/baby/fiction-baby/

 

بوستان نور

http://bustannoor.blogfa.com/

 

تربيت قرآني - آموزش قران به کودکان - قسمت دوم - شعر

http://omsafari.blogfa.com/post-45.aspx

 

 1 نظر

جملات آموزنده درباره تعلیم و تربیت

21 شهریور 1393 توسط صانعي

جملات آموزنده درباره تعلیم و تربیت▪ در طبیعت و اخلاق انسانی هیچ ضعف و انحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.
▪ دلهایی که روی آن کلمه تقوا و محبت نوشته شده به هرجایی که بخواهند پرواز می‌کنند و کائنات در مقابل آنها سرتعظیم فرود می‌آورند.
▪ از دانش آموزی که فکر روشن دارد، ناامید مشو.
▪ اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیبجویی.
▪ معلم پرورنده روان است و پدر و مادر پرورش دهنده جان
▪ علم بزرگترین هدیه‌ای است که مردم نیکوکار می‌توانند به گدایان و بینوایان بدهند.
▪ آن که از دست روزگار به خشم می‌آید هرچه آموخته بیهوده بوده است.
▪ آینده کودکان بسته به تربیت آنهاست.
▪ قرض پدر و مادر به فرزندان علم و ثروت نیست، تربیت واخلاق است.
▪ آموزش و پرورش بدون تجربه بی فایده است.
▪ بهترین زمان برای تربیت اراده، ایام جوانی است.
▪ استعداد چیزی است که در جوانی پیدا می‌شود، اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن برآمدید مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتید و آن را تربیت نکردید مانند تخمی که در زمین شوره‌زار افتاده باشد، از بین می‌رود و محصول نمی‌دهد.
▪ اساس آموزش و پرورش ساختن ماشین نیست، بلکه ساختن انسان است.
▪ اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید مسلما شخص دیگری هستید.
▪ آموزش و پرورش البته مهم است، ولی زندگی کردن خیلی از آن مهمتر است. بنابراین هدف آموزش و پرورش صحیح باید در مرحله اول بهبودی وضع زندگی باشد.
▪ تربیت، علم زندگی و هنر خوب زیستن است.
▪ اگر به فرزند کمی محبت نشان بدهید، وی صدچندان به شما مهر خواهد ورزید.
▪ فکر ساخته تعلیم و تربیتی است که تا امروزه گرفته‌ایم، برای فکر بهتر باید از فردا تعلیم و تربیت بهتری بگیریم.
▪ اگر بزرگان، خویش را خوب تربیت کنند، کودکان خوب بزرگ می‌شوند.
▪ تعلیم و تربیت علم است و معلمی هنر.
▪ اگر در خانواده، با محبت محاکمه شویم در جامعه با خفت مجازات نمی‌شویم.
▪ قبل از آن که کودک را کتک بزنید یقین حاصل کنید که خود سبب خطای او نبوده‌اید.
▪ کسی که از ادب و تربیت پدر بهره ندارد، روزگار او را تربیت خواهد کرد.
▪ بهتر است پدر و مادر را مسبب مسائل و مشکلات خود ندانید. آنها آنچه می‌‌دانستند در حق شما انجام دادند.
▪ ناامیدی شما ناشی از این است که تصور می‌کردید آنها انسان‌های کاملی هستند.
▪ دشواری‌های خود را با فرزندانتان در میان بگذارید و آنها را از کوچکی متعهد و مسئول بار بیاورید.
▪ تعلیم و تربیت باید در جهت انسان سازی باشد نه پرورش انسان نماهای تحصیل کرده.
▪ بکوشید فرزندانتان را از کودکی با واقعیات آشنا کنید و یک مرتبه و بی‌تجربه و ناآگاه در صحنه اجتماع، آنها را رها نکنید.
▪ به جای دستور دادن، با بچه‌ها ارتباط قلبی برقرار کنید خودتان را تا سطح آنها پایین بیاورید، خود را به جا و در سن آنها تصور کنید، به آنها گوش کنید و به احساساتشان احترام بگذارید.
▪ مربیان باید از گفتارهای سرزنش‌آمیز، ترساندن، تهدید، رشوه دادن، مسخره کردن و پندهای دستوری تا آنجا که ممکن است پرهیز نمایند.

منابع:
۱- تعلیم و تربیت از دیدگاه رسول‌اکرم(ص)
۲- تعلیم و تربیت در اسلام - مولف: شهید‌مطهری
کاموس کاوسی
معاون پرورشی دبیرستان شهید صدوقی

منبع : روزنامه اطلاعات

 نظر دهید »

معرفی چند کتاب درمورد تربیت فرزند:

19 شهریور 1393 توسط صانعي

برای مطالعه در مورد تربیت فرزند می توانید به کتاب های زیر مراجعه کنید:

۱ـ والدین و مربیان مسئول؛ فرهادیان، ؛ قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی (بوستان کتاب)، ۱۳۷۷.


۲ـ کودک در مکتب اهل بیت ، نوشته مرحوم محمد تقی فلسفی .


۳ـ تربیت کودک در جهان امروز؛ بهشتی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷.


۴ـ حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)؛ طبسی، با مقدمه آیت الله معرفت، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۶.


۵ـ راهنمای پدران و مادران و شیوه های برخورد با کودکان، سادات، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲.


۶_ریحانة بهشتی یا فرزند صالح.


۷ـ نقش علم در تربیت دینی، محمد داوودی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم)


۸ـ تربیت اعتقادی، محمد داوودی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (قم)


۹ـ درآمدی بر نظام تربیتی اسلام، محمدعلی حاجی ده‌آبادی، مرکز جهانی علوم اسلامی (قم)


۱۰- کتاب ” هنر در قلمرو مکتب"، جواد محدثی

 نظر دهید »

بازنگرى در برخى مؤلفه‏ هاى ذکر شده‏

18 شهریور 1393 توسط صانعي

والدین به خصوص مادران زیادى گله‏ هاى خود را از فرزندان‏شان این گونه بیان مى‌‏کنند: کودکان ما قبل از این که به سن بلوغ برسند، در انجام فرائض دینى از ما پیشى مى ‏گیرند، ولى وقتى به سن تکلیف مى‏‌رسند، در انجام فرائض دینى دچار سستى شده و در مواردى از انجام آن خوددارى مى ‏کنند. وقتى بزرگ ترها از آنان مى ‏پرسند که آیا نماز خود را خوانده‏اید، متوسل به دروغ شده، مى‏‌گویند خوانده‌‏ایم.

برخى به این عقیده‏‌اند که اگر کودکان، پدران و مادران خود را الگو قرار بدهند و بزرگ‏ترها همه در انجام وظایف دینى اهتمام و مراقبت کافى داشته باشند، خود به خود کودکان از آنان تبعیت خواهند کرد.

اما باید اعتراف کرد در خانواده ‏هایى که پدران و مادران با اهتمام و دقت، در اول وقت به نماز مى‏ پردازند، نیز این مشکل وجود دارد.
بررسى‌‏ها نشان مى ‏دهد که در چنین مواردى مقصر اصلى والدین و خانواده‌‏اند، زیرا آن چه را به فرزندان خویش آموخته ‏اند، شکل ظاهرى نماز خواندن بوده است.
بدیهى است در دوره کودکى، اساس یادگیرى کودکان بر پایه تقلید است.

کودکان در دوران کودکى، حرکات پدران و مادران خود را تقلید مى ‏کنند و انجام مى ‏دهند. والدین گمان مى ‏کنند آن‏ها با علاقه و عشق به خواندن نماز مى ‏پردازند. البته ممکن است با عشق و علاقه عبادت کنند اما عشقى احساسى، عاطفى و بر پایه تقلید، نه مبتنى بر معرفت و آگاهى. طبیعى است وقتى کودک دوره تقلید را پشت سر مى‌‏گذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه مى‌‏پردازد، همه امورى را که قبلاً بر اساس تقلید انجام داده، یکى پس از دیگرى رها مى ‏سازد. پدر و مادر ناگهان احساس مى ‏کنند که کودک نماز خواندن دیروز، امروز از نماز خواندن خوددارى مى ‏کند. علت آن است که پدران و مادران به جاى بیدار ساختن حس دینى و مذهبى در کودکان، به عقل تقلیدى فرزندان خود دلشاد گشته و باور کرده بودند وظیفه خود را انجام داده ‏اند.
بنابراین اگر چه روش‏هاى الگویى و تقلیدى و تشویقى در بُرهه ‏اى از زمان مفید و مؤثر است، اما همیشه کارساز نیست، بلکه باید در عرض یا طول آن‏ها (به تناسب استعدادهاى متفاوت بچه‏ ها) و از راه بیان حکمت‏ها و هدف‏هاى آفرینش و عبادت‏ها با رعایت ادبیات کودکانه، حس دینى و مذهبى آنان را بیدار و آگاه ساخت.

بخش سوم :راه های تقویت اعتماد به نفس کودکان

الف ـ‌همواره سعی نمایید که در برخورد با کودکان و نوجوانان توانمندی های آن ها را مدنظر قرار دهید، نه ضعف ها و ناتوانایی‌آن ها را. پس باید با این نگاه برای شکوفایی استعدادهای بالقوه‌ شان تلاش کرد. از جمله این که محیط خانه، مدرسه و محله کودک را به صورت صحنه‌هایی از نمایش به فعلیت رسیدن مهارت ها و استعدادهای بالقوه او درآورد.

ب ـ برای نوجوانان و جوانان تجارب خوشایندی از فعالیت‌های مستقل و آزاد فراهم نمایید:
به آن ها فرصت دهید تا با فعالیت‌های مستقل، احساس مسؤولیت و مراقبت از خویشتن را بیابند. برای این کار ایجاد انگیزه‌های لازم برای تحرک و فعالیت‌های داوطلبانه بسیار با اهمیت است. آنچه مهم است، این که نظارت بزرگسالان به معنای دخالت مدام ایشان در فعالیت‌ها و امور نوجوانان نباشد.

ج ـ تجارب موفقيت‌آمیز کودکان و نوجوانان را افزایش دهید:
یکی از مهم‌ترین عوامل تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، به ویژه نوجوانان کمرو و یا ناموفق، فراوانی موفقیت‌های آن ها در انجام فعالیت‌‌های مختلف می‌باشد. پس لازم است برنامه‌های آموزشی و فعالیت‌هایی که برای آن ها پیش ‌بینی می‌شود به گونه‌ای تهیه و تنظیم گردد که با سعی و تلاشی که از خود نشان می‌دهند، موفق به انجام آن ها بشوند.

د ـ قدرت تحمل کودکان و نوجوانان را برای مواجه شدن با ناکامی‌های احتمالی افزایش دهید:
بدون تردید، علی رغم همه تمهیدات و برنامه‌ریزی‌های مناسب، فردی که دارای اعتماد به نفس ضعیف است و یا از توان ذهنی مطلوب و مهارت‌های لازم اجتماعی برخوردار نیست، در زندگی خانوادگی، آموزشگاهی، و اجتماعی به دلایل گوناگون در انجام فعالیت‌های متنوع بعضاً با تجارب ناخوشایندی از ناکامی‌ها و شکست‌ها مواجه خواهد شد. والدین و مربیان می‌بایست از این قبیل تجارب نهایت استفاده را بنمایند. با تشویق و ترغیب نوجوان به سعی و تلاش دوباره، مسئله ناکامی او را به سکوی پرش و جهشی تازه تبدیل کنند.

هـ ـ رفتار مصمم و مطمئن و در عین حال مطلوب کودکان و نوجوانان را تقویت نمایید:
ترغیب و تقویت رفتار کلامی و غیر کلامی مطمئن کودک یا نوجوانی که دچار کمرویی و یا ضعف شخصیت است، اعتماد به نفس او را بیش تر خواهد کرد. نظریات محکم و قاطع او را درباره مسائل مختلف باید محترم شمرد (البته به نحوی که موجب رنجش و آزردگی خاطر دیگران نشود). نیز جرأت او را در بیان صریح افکار و آرای خود در شرایط و موقعیت‌های مختلف تقویت کرد.

و ـ کودکان و نوجوانان را در کنترل احساسات و عواطف خود یاری کنید:
کودکان و نوجوانان کمرو و گاه با شرایط و فعالیت‌هایی مواجه می‌گردند که به شدت آن ها را متأثر می‌سازد. در چنین مواقعی کنترل عواطف و خویشتن‌داری برای مقابله با مسئله‌ای که با آن روبرو هستند، بسیار مهم است. بدیهی است در این شرایط نظارت و راهنمایی بزرگسالان کاملاً ضروری خواهد بود.

ز ـ کودکان و نوجوانان کمرو و فاقد اعتماد به نفس، به تقویت مهارت‌های اجتماعی خود فوق‌العاده نیاز دارند.
توان برقراری و حفظ ارتباط مثبت با دیگران موجب افزایش احساس ارزشمندی اجتماعی و بالطبع اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان می‌شود.
والدین و به خصوص مربیان مدارس باید کوشش کنند که کودکان و نوجوانان کمرو و ضعیف با تعداد قابل توجهی از همسالان و همکلاسی‌های خود مأنوس شده،‌رابطه دوستانه و متقابل برقرار نمایند. برقراری و حفظ چنین ارتباط دوستانه‌ای، برای رشد و شکوفایی شخصیت و نشاط و سرزندگی این نوجوانان امری کاملاً ضروری است.

ح ـ کودکان و نوجوانان نیاز دارند که با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا شوند:
همه ما به الگوهای رفتاری نیاز داریم. از نظر تعلیم و تربیت، مدل‌ها و الگوهای رفتاری از نقش و اهمیت بسزایی برخوردار هستند. وجود الگوهای رفتاری در انسان، انگیزه رشد، حرکت و تعالی وجود ایجاد کرده، موجب شکوفا شدن ابعاد مختلف شخصیت می‌شود. به طور کلی انسان در هر موقعیت و درجه‌‌ای از رشد که باشد باز هم نیازمند به الگوها و اسوه‌های رفتاری است. علاوه بر معصومین(ع)، که کامل‌ترین اسوه‌ها و الگوهای رفتاری برای همه انسان ها، در همه عصرها و نسل‌ها می‌باشند، تمامی انسان‌های رشد یافته پیرو آنان نیز در زندگی و رشد و تعالی شخصیت انسان به ویژه کودکان بسیار مهم است.

 نظر دهید »

لطفا نظر بدید!

18 شهریور 1393 توسط صانعي

سلام بر همه ی عزیزانی که به ما لطف دارن و هراز گاهی یه سری به ما میزنن…

خواهشا بدون نظر دادن اینجا رو ترک نکنید !!!!

نظرهای شما موجب دلگرمی ماست….

منتظر پیشنهادها و انتقادات شما عزیزان هستم….

 2 نظر

شعر زیبای من بچه شیعه هستم . برای بچه شیعه های کل جهان...

17 شهریور 1393 توسط صانعي

من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم ***خدای پاک و دانا مهربان و توانا

پیامبرم محمد که با او قرآن امد*** دین را به ما رسانده او ما را شیعه خوانده

دخترا و زهرا بود فاطمه کبری بود *** فدای دین شد جانش لعنت به دشمنانش

در روز عید غدیر بر ما علی شد امیر ***امیر مومنین است امام اولین است

امام دوم ما بخشنده بود و تنها ***  نام ایشان حسن بود صبور و خوش سخن بود

حسین که شاه دین است امام سومین است ***شهید کربلا شد تربت او شفا شد

وقتی که آب می خورم بر او سلام می کنم *** چهارم امام سجاد به ما دعاها یاد داد

هریک از ان دعا ها پر معنا است و زیبا  *** پنجم امام باقر که علم از او شد ظاهر

شاگردها تربیت کرد اسلام را تقویت کرد *** ششم امام جعفر برای شیعه رهبر

صادق و راستگو بود خدا هم یار او بود  ***هفتم امام کاظم صبور بود و عالم

اگر چه در زندان بود معلم جهان بود *** امام هشتم ما امام رضای والا

امید شیعیان است چقدر مهربان است ***  نهم امام جواد رحمت حق بر او باد

کریم و بخشنده بود ماه درخشنده بود *** دهم امام نقی پاک دل و متقی

هادی راه دین بود یاور مومنین بود***   یازدهم عسکری از همه عیبها بری

در خانه بود زندانی شهید شد در جوانی *** یازده امام معصوم شهید شدند چه مظلوم

ولی به امر خدا امام آخر ما *** از چشم مردم بد غایب شد و نیامد

هزار و چندین ساله شیعه در انتظاره *** بالاخره یه روزی می شه وقت پیروزی

مهدی ظهور می کنه دشمن رو دور می کنه*** جهان می شه پر از گل نرگس و یاس و سنبل

ما بچه های شیعه دعا کنیم همیشه  *** با هم بگیم: خدایا بیار امام ما را

(منبع : گلی از گلهای بهشت 313sardar.blog.ir )

 1 نظر

روش آشنایی و آموزش سایر مفاهیم دینی و مذهبی(نماز ،قرآن و......) به کودک

16 شهریور 1393 توسط صانعي

دانشمندان و پژوهشگران امر تربیت، بهترین و مؤثرترین راهکار وصول به هدف‏هاى مطلوب تربیتى، به خصوص در امر تربیت کودکان را پنج چیز مى ‏دانند:

أ) استفاده از روش الگویى یا آموزش رفتارى به جاى گفتارى‏.
ب) تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى‏.
ج) تشویق و تمجید.
د) استفاده از مکان‏هاى مقدس و شعایر مذهبى‏.
ه) استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى‏.

ا) روش الگویى:

روش الگویى بهترین، مؤثرترین و طبیعى‏ ترین وسیله براى انتقال ارزش‏هاى اخلاقى و فرهنگى در خانواده است. باید به جاى گفتار و پند و نصیحت، با رفتار و عمل خویش آموزش دهیم. جوّ خانه را چنان کنیم که زندگى در آن فضاى تربیتى به تربیت فرزندان کمک کند. چون فرزندان بسان درختانى هستند که در آب و خاک خانه رشد مى‏ کنند. معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه مى ‏دهند.
تقلید والدین به نماز اول وقت، انجام عبادت در مکان مشخص و ثابتى در منزل، استفاده از سجّاده، پوشیدن لباس نظیف و معطر، باعث قداست و معنویت بیش تر عبادت و جذب و گرایش فرزندان به این فریضه الهى مى‏گردد.

ب) معرفى الگوهاى برتر و تقویت روحیه برترگرایى:

یکى از ویژگى‏ هاى فطرى و امیال درونى انسان «روحیه برترگرایى» و یا «کمال‏ طلبى و جمال گرایى» است. انسان به هر کارى، شغلى، علمى و مقصدى و حتى بازى علاقه داشته باشد ،به «برترین‏ها و قرمانان» آن گرایش و علاقه دارد. با استفاده از ادبایت کودکانه انسان هایى را که «عبادت» و علاقه به نماز و فرهنگ آن، باعث جاودانگى نان درتاریخ بشر و محبوبیت آن ها نزد خدا و انسان‏هاى شریف شده است. معرفى کنید.

ج) تشویق:

جهت خوشایندسازى دین و مفاهیم و رفتارهاى دینى باید از ابزارهاى مختلف تشویق کلامى و غیر کلامى به خصوص در نظار دیگران بهره جست.

د) استفاده از مکان‏هاى مقدس:

بردن کودک به مساجد و مجالس جشن مذهبى و عزادارى و شنیدن صداى قرآن با صوت دلنشین، و دیدن اقامه نماز بزرگ ترها و مشاهده زمزمه‌‏هاى عاشقانه انسان‏ها در تلطیف روح کودکان مؤثر است.

ه) استفاده از طبیعت در بیدارى حس مذهبى کودک:

طبیعت سرشار از زیبایى‏ ها و پاکى‏ ها است. هر قدر افراد، از جامعه آلوده فاصله بگیرند و به همان نسبت به مشاهده داشت و بیابان و دامن طبیعت نزدیک شوند، به صفا و پاکى فطرت نزدیک مى‌‏شوند. آنان با نگاه کردن به ستارگان و ماه و مهتاب و کوه‏ها و صخره‏ها و آبشارها و جویبارها و حیوانات زیبا همانند پرندگان و ماهیان دریا، ضمن دیدن و آشنا شدن با نشانه‌‏ها و نعمت‏هاى الهى، و پیدا کردن نشاط و سرور روحى و دست یافتن به لذت‏هاى طبیعى، از غفلت‏ها و آلودگى هایى که جامعه امروزى براى کودکان و نوجوانان و جوانان فراهم کرده است، دور مى‏ مانند، در نتیجه فطرت خدا جویى آنان در مسیر طبیعى رشد پیدا مى ‏کند. با یک تلنگر و اشاره مى‌‏توان آنان را به نماز و عبادت و تسبیح موجودات جهان بر اساس «یسبح للّه ما فى السموات و الارض» آشنا و مأنوس کرد.

 نظر دهید »

روش آشنا سازی کودک با خدا:

15 شهریور 1393 توسط صانعي

الف - روش آموزش مفهوم خدا به کودک:
در حدود سه- چهار سالگی بچه‌ها نام خداوند را یاد می‌گیرند. اگر رفتار افراد خانواده جنبه مذهبی داشته باشند، کودک مذهب و رفتار مذهبی را می‌آموزد. کودک در ابتدا به دنبال قوی‌ترین فرد است. چون از نوزادی مادر نیازهایش را رفع نموده، می‌پندارد مادر محکم ترین تکیه‌گاه است؛ ولی به زودی می‌فهمد مادر از خیلی چیزها می‌ترسد. چون پدر از آن ها نمی‌ترسد، پدر را تکیه‌گاه و قوی‌ترین آدم می‌یابد، ولی پدر هم از بعضی چیزها می‌ترسد. در این زمان است که از ما می‌پرسد: کی قوی‌ترین است؟ به او می‌گوییم: «خدا». این خدا کجاست؟ به او می‌گوییم: بزرگ تر که شدی، برایت می‌گویم چون کودک سه- چهار ساله در مرحله تفکر ابتدائی است. فقط آنچه را می‌بیند، قبول دارد، نمی‌توان به او گفت: خدا نادیدنی است و همه جا هست.

کودک ۶ ساله : عاشق خدا


به تدریج که بزرگ تر شد، خدا را به او چنان معرفی می‌کنیم که بچّه‌ها از او خوش شان آید. از لطف و کرم خدا، مهربانی و قدرت خدا و زیبا دوستی او می‌گوییم. درباره بهشتی که به نیکوکاران وعده داده ، سخن می‌گوییم. در این سال‌ها هرگز از قهرخدا و جهنم گناهکاران چیزی نگویید.
کودک ۶ ساله به موضوعات مذهبی علاقمند می‌شود. عاشق دعا، نماز و نیایش می‌شود. دوست دارد برای او داستان‌هایی درباره خداوند بگوئید. دوست دارد درباره پیامبران و امامان حرف بزنید و از آن ها برای شان داستان‌هایی تعریف کنید.

کودک ۷ ساله : اثبات وجود خدا

امّا بعد نوبت به کنجکاوی می‌رسد. هفت ساله‌ها از خداوند می‌پرسند. در مقایسه با شش ساله‌ها بیش تر خواهان اثبات وجود خدا می‌شوند. کودک هفت ساله بر خلاف یک سال قبل سوالاتی را در مورد دیدن خدا، شکل خدا و غیره می‌پرسد. سوالات آن ها نباید به حساب سرکشی یا تمایلات ضد مذهبی قلمداد شود، بر عکس سوالات آن ها بیش تر نشانه علاقه آن ها به موضوع است.
به کودکان می‌گوییم همه موجودات در مورد خدا و خالق خویش فکر می‌کنند .هر موجودی تصور می‌کند خدا شکل اوست. ما هم که انسانیم ،فکر می‌کنیم شاید خدا مثل ما دو دست و پا و به صورت ما باشد، ولی نه تصور آن ها درست است و نه فکر ما . برای همین هیچ‌کس نمی‌داند خدا چه شکلی است. اگر خدا موجودی بود که شکلی داشت و می‌شد او را دید، همه جا نبود. اگر پیش ما بود، دیگر پیش پدرت و یا بقیه‌ مردم که جاهای دور هستند، نبود و می‌دانیم که خدا همه جا هست. برای همین خدا دیده نمی‌شود.
در مورد مسائل مذهبی هرگز اعمال فشار نکنید. دیکتاتوری و زور پاسخ معکوس می‌دهد. بچه‌ها اگر نمازشان را می‌خوانند، آن ها را تشویق کنید. سعی کنید از دین و مسائل دینی جز خاطرات خوش در ذهن شان چیزی باقی نماند. زمانی که از کودکی به فرزندان خود درک درستی از خدا بیاموزیم، در زندگی هرگز احساس تنهائی نمی‌کند، چون به یقین می‌دانند خدا حامی آن هاست و در سخت‌ترین لحظات با آن هاست.
بی‌اعتقادی به خدا احساس تنهائی به وجود می‌آورد که خود سرچشمه اختلالات روانپزشکی است.

 نظر دهید »

میلاد امام رضا ( علیه السلام) مبارک

15 شهریور 1393 توسط صانعي

«میلاد شمس الشموس،خسرواقلیم طوس،انیس النفوس حضرت علی ابن موسی الرضا بر همه شیعیان وعاشقان امام هشتم بویژه حضرت آیت الله العظمی الامام خامنه ای مبارکباد»

******************

************

 

شب شب میلاد سبز هشتمین لاله / دل را پر از عطر و صفاى یاس‎ها کردند


باران مهر و رحمت و نور و صفا بارید / دل را بـه عـشق پاک “آقا” آشنا کردند

 

 

 نظر دهید »

در دین اسلام براي كودكان چگونه تربیتی سفارش شده است؟

11 شهریور 1393 توسط صانعي

نخست باید به دو نکته مهم و بنیادی در امر تربیت توجه شود:


نکته اول:
تربیت کودک فرایندی طولانی و به هم پیوسته دارد. امر تربیت و آغاز وظیفه مادری و پدری پیش از نزدیکی و انعقاد نطفه شروع می شود، زیرا نوع غذاهایی که والدین می خورند، هم در نطفه  تأثیردارد و هم در روح و روان آنان. در نتیجه روحیات والدین و ویژگی های نطفه شان از طریق ژن به فرزند منتقل می شود. چنان که حالات زن و شوهر هنگام نزدیکی از جهت اخلاقی، روحی و روانی، شادی و غم، سلامت و بیماری، اضطراب و آرامش روحی و مانند آن در سرنوشت فرزند آینده اش تأثیر دارد.
حتی رعایت یا عدم رعایت آداب نزدیکی کردن، زمان، مکان، کیفیت انجام عمل نیز در سلامت جسم و روان فرزند مؤثر است. تربیت کودک پس از تولد شروع نمی شود، بلکه خیلی پیش تر از نزدیکی و بسته شدن نطفه آغاز می گردد.از این رو در روایات اسلامی آمده است هنگامی که قصد ازدواج دارید، ببینید با چه کسی و خانواده ای وصلت می کنید. محصول ترکیب نطفه مشترک شما چه می شود و صاحب چگونه فرزندی خواهید شد؟

نکته دوم:
انسان چون موجودی دو بعدی و شامل جسم و روح است. این دو تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند. از این رو نگاه مربی و پدر و مادر باید به هر دو بعد معطوف شود .

کودکی از حساس ترین و سرنوشت ساز ترین دوره زندگی انسان است. شخصیت انسان و اساس خصوصیت های اخلاقی وی در ابتدای کودکی خصوصاً در سنین مقدماتی عمر پی ریزی می شود. علاقه‌ زیاد به یادگیری و انعطاف پذیری در مقابل رفتار پدر و مادر و اطرافیان ویژة مرحله خردسالی و قبل از قدم گذاشتن به دبستان است. به همین دلیل، همه معلومات، عادت ها و ویژگی های اخلاقی که در این دوره به دست می آید، ریشه دار و محکم در روح کودک باقی می ماند. بنای اصلی شخصیت و چارچوب وجودی او را تشکیل می دهد . بر همان اساس شخصیتش شکل می گیرد.
“بنابر تحقیقاتی که به وسیله دانشمندان رفتارشناس صورت گرفته، بیش تر نابسامانی ها و بزهکاری های رفتاری در بزرگسالان، نتیجه تربیت غلط و برخورد ناصحیح در دوران اولیّه رشد و آغاز سال های زندگی است. در واقع، اساس و پایه اصلی شکل گیری شخصیت انسان در دوران هفت سال اوّل زندگی است؛ همان دوران حساسی که کودک در کنار والدین به سر می برد".[۱]
امیرالمؤمنین(ع) به همین نکته تربیتی اشاره دارد که به امام حسن(ع) می فرماید: “دل کودک چون زمینی خالی است که هر بذری در آن پاشیده شود، می پذیرد، پس من پیش از آن که قلبت سخت و فکرت به امور دیگر مشغول شود، به ادب و تربیت تو مبادرت ورزیدم".[۲]
از حکیمی پرسیدند: از چه زمانی تربیت را باید آغاز کرد؟ حکیم گفت: از بیست سال قبل از تولد. [۳]
پس به نظر دقیق، تربیت کودک حتی سال ها قبل از تولد طفل آغاز می شود، یعنی والدین قبل از فرزند دار شدن، زمینة رشد و هدایت را در خود ایجاد کنند و برای پدر و مادر شدن خود را آماده نمایند.
کودک از رفتار و کردار پدر و مادر و بزرگ تر ها الگو بر می دارد. افرادی که درون منزل به امور تعبدی و دینی پای بندند، معمولاً دارای فرزندانی چنین خواهند شد. تربیت فرزند به تکرار نصایح و سماجت در موعظه نیست. هیچ چیز به اندازه عمل کارساز نیست. فرزند وقتی ببیند پدر یا مادرش در منزل بد زبانی می کند، دارای زبانی تند خواهد شد، پس باید علت بسیاری از ناهنجاری هایی را که در وجود فرزندان مان است، از رفتار و اعمال خود بدانیم. اگر پدر می خواهد فرزندش نماز اوّل وقت را غنیمت بشمرد، نیازی ندارد به این که او را با زور و تهدید وادار به این کار کند. اصلا در این مورد به حرف و موعظه نیازی نیست . بدون آن که چیزی بگوید، خود باید برخیزد .با اعتقاد بر این کار عبادت کند تا ثمره اش را در وجود فرزند ببیند.

با توجه به مطالب فوق ، بخشی از مهم ترین وظایف پدر و مادر نسبت به کودکان چنین است:

۱ـ احترام به کودک:
یکی از وظایف مهم والدین، احترام به شخصیت کودک است. رسول اکرم(ص) می فرماید: “اکرموا اولادکم و أحسنوا آدابهم؛ به فرزندان تان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آن ها معاشرت نمایید“[۴]
کودکانی که در دوران قبل از دبستان از امنیت و محبت کافی برخوردار نمی شوند، آسیب هایی بر آن ها وارد می شود که به ندرت در دوره های بعد قابل جبران است.

۲ـ توجه به استقلال طلبی کودکان:
بذر استقلال طلبی از سال های آغازین زندگی کودک شروع به رشد و جوانه زدن می کند. پدر و مادر زمینه را برای رشد متعادل این میل فراهم می آورند. آزادی های لازم را به او بدهند. البته آزادی باید محدود باشد.
روش های آزاد منشانه به کودکان و نوجوانان حق انتخاب و گزینش می دهد. زمینه را برای خلاقیت و شکوفایی استعدادهای نهفته آنان فراهم می سازد. کنترل و تذکر بیش از حدّ، تأثیر معکوس داشته و اعتماد به نفس کودک و نوجوان را از بین می برد.[۵]

۳ـ پرورش شخصیت کودکان:
والدین با روش های مختلف می توانند شخصیت کودکان خود را پرورش دهند که مهم ترین آن، سلام کردن و هم بازی شدن با آن ها است. حضرت علي(ع) می فرماید: “مَنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا؛ كسي كه كودكي دارد بايد (در راه تربيت او) ) كودكانه رفتار نمايد“.[وسائل الشيعه، ج ۵، ص ۱۲۶]
دو عامل دیگر تربیت فرزند (دوران مدرسه و اجتماع) چون عامل اوّل قرار دارند، هر چند از اهمیت لازم برخوردارند اما مواظبت اوّلیه، در هوشیاری فرزند تأثیر بسزایی دارد. نیز مواظبت در دوره مدرسه و انتخاب دوستان مناسب و افرادی که صلاحیت اخلاقی بالایی دارند، بر امنیت خاطر می افزاید تا وقتی وارد اجتماع شود، دغدغه خاطری پیش نیاید.

۴ -اظهار محبّت :
اولین نیاز روانی کودک و نوجوان مهر و محبت و دوست داشتن آن ها است. هر کودک و نوجوانی برای داشتن احساس امنیت، باید مورد محبت قرار گیرد. ابراز محبت، موجب دلگرمی و علاقه مندی به شما و زندگی خواهد شد. احساس امنیت در نوجوان سبب می شود زمینه پیوند شما با او توسعه یابد. در این رابطه رفتار صحیح دینی را بیاموزد. رابطه مهرآمیز همراه با گذشت و مدارا، با همگان و به خصوص با کودکان و نوجوانان قوی ترین و پرجاذبه ترین و سازنده ترین رابطه ها است.[۶] البته زیاده روی در محبت برای فرزند زیانبار است.

۵-جهت دهی مثبت به احساسات :
کم اهمیت جلوه دادن اشتباهات و تقدیر از رفتارها و کارهای ارزشی و پسندیده آنان، سبب می شود که آن ها به خود دلگرم شوند، احساس ارزشمندی نمایند. تقویت احساسات و ارزش های مثبت، یکی از مؤثرترین عوامل برای جهت دهی به گرایش های دینی فرزندان محسوب می شود.

۶- درونی کردن ارزش های دینی و اخلاقی :
آموزش مفاهیم دینی و یافتن بینش صحیح یک چیز است و پذیرش و عمل کردن به آن چیز دیگر است. باید سعی نمود نوجوان و جوان به صورت خودآگاه عامل به دستورات اخلاقی ودینی شود. دین باوری و عشق و علاقه به ارزش های دینی از درون او بجوشد، در این صورت رفتارهای مذهبی و دینی، ماندنی و پایدار خواهد شد.[۷]

 4 نظر

تربیت دینی نوزاد

10 شهریور 1393 توسط صانعي

 

 

مهر و محبت، یکی از نیازهای اساسی انسان ها، به ویژه کودکان و نوجوانان است و فرزندان به طور طبیعی نیازمند نوازش و مهرورزی هستند. بررسی های روان شناسان نشان می دهد که مهرورزیدن به کودک، عامل مؤثری در رشد و سلامت روانی و شخصیت او است و بی توجهی به این نیاز اساسی و طبیعی، بزرگ ترین دلیل ناهنجاری های روانی و دین گریزی آنان به شمار می رود. اگر پدر و مادر و اطرافیان، دین را با چاشنی شیرین مهر بیامیزند، نه تنها فرزندان، این شیرینی را هیچ گاه فراموش نمی کنند، بلکه به آموزش های دینی و انجام وظایف الهی مشتاق تر خواهند شد و حسّ دینی کودک پرورش می یابد.

حضرت علی (ع) فرموده است: تمام مردم روى کره زمین مشمول رحمت و فیض الهى هستند مادامى که به این سه اصل اساسى عمل کنند: بشر دوست باشند، در امانت ها خیانت نکنند، عملا پیرو حق و عدالت باشند.[۱]

درس بشر دوستى را باید از کودکى فرا گرفت. پدر و مادرى که به فرزند خود محبت می کنند و نسبت به وى مهربان هستند می توانند به او بفهمانند که دیگران را دوست بدارد. طفلى که هرگز از کسى محبت ندیده و لذّت مهربانى را نچشیده است اساساً معناى محبت را نمیفهمد و این حقیقت روحانى و حیات بخش را درک نمی کند، او در زندگى، هر چه دیده است سردى و بی مهرى و احیاناً خشونت و تندى بوده است، او با مردم همان طور رفتار می کند که مردم با او رفتار کرده‏اند. از چنین انسانى نباید توقّع بشر دوستى داشت.

محبت و مهربانى در خانواده، پایه اساسى پرورش صحیح عواطف کودک است. در پرتو محبت می توان احساسات طفل را به خوبى رهبرى کرد و به راه صحیح و سعادت بخش سوق داد و او را انسان شایسته‏اى ساخت.[۲]



[۱]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۱۱۷، مؤسسة الوفاء بیروت – لبنان، ۱۴۰۴ هـ ق.

[۲]. فلسفی، محمد تقی، الحدیت، روایات تربیتى،ج ‏۳، ص ۱۷۸، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، ۱۳۶۸ ش.

 3 نظر

دلبندم دنیای کودکی تو ...

10 شهریور 1393 توسط صانعي

 نظر دهید »

سید محمد حسینم(سلام علی یوم ولدت)

26 مرداد 1393 توسط صانعي

بسم الله الرحمن الرحیم

 2 نظر
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

تربیت فرزندی از نسل زهرا(سلام الله علیها

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

ابزار امتیاز دهی

آیه قرآن
آیه قرآن تصادفی
ذکر روزهای هفته
وصیت شهدا

اوقات شرعی

روزشمار محرم عاشورا
تاریخ روز

آمارگیر وبلاگ

کد آهنگ

قالب وبلاگ

کد موس ستاره

آوازک

فال حافظ

ابزار فال حافظ


قالب


استخاره آنلاین با قرآن کریم


  • مترجم سایت
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس